و تو دشمن
وقتی که در بلندگوها نعره میزنی
و پیروزی خود را اعلام میکنی
پیروزی را برایمان تعریف کن
وقتی که تو همواره
از ظلم و زور برای بقای خود،
از زندان برای امنیت خود،
و از تفرقه برای دوام خود،
استفاده میکنی ...
پیروزی را برایمان تعریف کن
وقتی که از میان تمام غمهای عالم
غم تو،
انباشتن سود هر چه بیشتر
از حاصل کار مشقت بار ماست
و اسب زندگی
چهار نعل
فقط برای تو و نیازهای تو میتازد
اما تو
نان را به طعم درد،
آب را به طعم رنج،
و زندگی را به طعم مرگ
به ما میفروشی.
برای یک بار هم که شده
پیروزی را برایمان تعریف کن
وقتی که ما پس از هر افتادن
نوینتر از جوانههایی که در جنگلهای سوخته می رویند
با کولهبار اندیشه و رویاها و آرزوهایمان
از میان ویرانهها قد بر میافرازیم
و یک بار دیگر روبروی تو
صف میبندیم
با اندیشهای که هیچ گلولهای
قادر به از پا در آوردنش نیست
با آرزوهایی که هیچ جنگی
قادر به ویران کردنشان نیست
و رویاهایی که هیچ طنابداری
قادر به خفه کردنشان نیست.
وقتی که در بلندگو ها نعره میزنی
و پیروزی خود را اعلام میکنی
بگو که پیروز کیست
وقتی که مدام
جنگ و سرکوب
و خشونت و کشتار را
اعلام میکنی
اما هرگز نتوانستهای
حتی برای یکساعت
«آزادی» را اعلام کنی؛
زیرا تو خوب میدانی
که همان یک ساعت وقت
برای نابود کردنت کافیست
پس به ما بگو که در این میان
پیروز کیست
و شکست خورده کیست؟!
ناهید وفایی
برگرفته از «تلگرام» چهارم دی ماه ۱۳۹۹
برنام را از متن برگزیده و اندکی دستکاری نموده ام. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر