دهِ ما گاو و علفزارِ خودش را دارد
مردم خوب و بیآزار خودش را دارد
خبرِ راست و ناراست بههم مخلوط است
جارچی، شیوه ی اخبار خودش را دارد
وصل بودن به دو جا لازمه خوردنهاست
هر خری آخور و افسار خودش را دارد
اسب حیوانِ نجیبیست؛ ولی کاش نبود!
این الاغ است که معیارِ خودش را دارد
آنکه می گفت به ما نان و چغندر بخورید
گلّه و غلّه و انبار خودش را دارد
سال ها بعد به ریشِ خودمان می خندیم
فعلا این ریش، خریدارِ خودش را دارد
خون شد از همهمه ی اَرّه بهدستانِ حقیر
دلِ باغی که سپیدار خودش را دارد
تا زمانی که نفهمیم که باید فهمید
قصه ما، سرِ تکرار خودش را دارد
دوره ی غارنشینی بِسر آمد؛ اما
ده ما دغدغه ی غار خودش را دارد ...
شروین سلیمانی
برگرفته از «تلگرام» ۲۰ آذر ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب؛ برنام را از متن برگزیده ام. ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر