«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

بگذار هر کدام در جای سزاوار خویش آرام گیرند! ـ بازپخشش

يكي از جان كندن هايی كه آدم ها دچارش مي شوند، همين پنجشنبه هاست؛ نام پنجشنبه كه می آيد، ناخودآگاه ياد رفتگان می افتيم؛ چه آن ها كه از جهان رخت بربسته اند و چه آن ها كه از زندگی مان بیرون رفته اند؛ ولی يادشان ما را رها نمی کند ... تنها بايد فاتحه شان را خواند و بس!

از «گوگل پلاس» با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر

فاتحه که بخوانی، دوباره پر و بال می یابند و بازمی گردند؛ آنگاه چو پروانه ای سرگشته به اندازه ای دور و برت می چرخند و اینجا و آنجا می نشینند که از زندگیت سیر می شوی. مردگان را به رسم نیاکان مان باید تنها در آستانه ی نوروز هر سال فراخواند تا در خانه تکانی ها یارمان باشند و بر سر سفره ی هفت سین همنشین مان شوند؛ آن ها که از زندگی مان بیرون رفته اند را نیز چه خوب، چه بد، ناگزیر باید گوشه ای از قلبت نگاه داری؛ زیرا به هر رو، زمانی دور یا نزدیک، گوشه ای از زندگیت یا شاید همه ی آن را انباشته و به آن جان بخشیده اند. آیا می توانی برای شان فاتحه بخوانی؟! بگمانم، نه! فاتحه شان را که بخوانی، گویی برای خویش فاتحه خوانده و تکه ای از قلبت را کنده و دور انداخته ای؛ آیا شدنی است؟! نه! بدون آن رفتگان و رخت بربستگان، آرش و مانش هستی خویش را نیز از دست می دهی. بگذار هر کدام در جای سزاوار خویش آرام گیرند!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ شهریور ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/09/blog-post_29.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!