دروغ می گویند که من مرده ام! قهرمان که نمی تواند بمیرد، وگرنه، همه چیز به پایان می رسد و سوژه ای برجای نمی ماند.* من همینجا هستم و سال هاست که «جهاد اکبر»** را پی می گیرم.
از زبان این مادربخطای اسلام پیشه ی مزدور «یانکی» ها: ب. الف. بزرگمهر پنجم آبان ماه ۱۳۹۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/10/blog-post_341.html
* باور نمی کنم که دلاور ساخته و پرداخته شده از سوی رسانه های امپریالیستی ـ سیهونیستی کشته شده باشد؛ بگمان بسیار نیرومند، برای کژدیسه نمودن خِرَد گروهیِ توده های مردم از همدستی امپریالیست ها و ریزه خواران روسی شان با رژیم ددمنشِ ترکیه در یورش بیهوده به روژاوا و گند و گه ببار آورده که همه ی جهانیان آن را می بینند، چنین شگردی را بکار برده اند.
** «جهاد اکبر» این مادربخطاها را هم که بیگمان می دانید چیست: زنجیر بهم پیوسته ای از شکمبارگی، یاوه گویی های آسمانی ـ ریسمانی و از همه برجسته تر: «کُس کردن»! ببخشید که اینگونه رُک و پوست کنده می نویسم؛ شَوَند آن باید کم و بیش روشن باشد: برای آن ها دلباختگی به همسری که باید تا پایان زندگی از هر سویه پایبندشان باشند، در میان نیست؛ اگر چنین بود، داشتن چهار زن رسمی و شمار بیش تری «صیغه» و «مُتعه» روا شناخته نمی شد؛ واژه هایی سخت گوش آزار!
ب. الف. بزرگمهر پنجم آبان ماه ۱۳۹۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر