کار خدایی همین است دیگر! سال ها خشکسالی بود و حتا موش ها از اینجا به جاهای دیگر گریختند؛ یکباره چنان تندآب هایی می آید که دو برابر اندامِ قناس این حقیر بلندی دارد. خوب! شما که حضرت نوح نیستید که خدا شما را پیشاپیش از آمدن توفان آگاه و راهنمایی کند تا کشتی و خیزاب شکن و اینا برای خود بسازید؛ حتا خودمان که بالاتر از همه به ریسمان الهی بندیم، نمی دانستیم چه پیش خواهد آمد. خوب! پیشامد است دیگر و باید از آن درس گرفت. یکم آنکه هر خانواده ای حتا اگر در کویر لوت زندگی می کند، باید قایقی برای خود بسازد؛ البته با هزینه ی خود! دوم آنکه، همه باید شنا بیاموزند؛ حتا چنانچه از استخر و آموزش دهنده و اینا نشانی نباشد؛ در همینجا به بانوان سپارش می کنم که گونه ای شنا با پا را یاد بگیرند که هر دو دست شان، یکی برای نگهداری از بچه و دیگری برای نگاه داشتن چادر در زیر چانه آزاد باشد؛ گرچه، ما به این شَوَند که اسلام از بیابان های خشک عربستان سرچشمه گرفته، در زمینه ی جُستارهای زیر آبی چون جُستارهای زمینی و هوایی ویژه کار نیستیم، ولی همین اندازه می دانیم که نرینه های جانوران زیر آب نیز از دیدنِ کونِ برهنه و اینا حالی به حالی می شوند. سپارش سوم را دیگر رویم نمی شود، بگویم و همراه با سپارش چهارم تا الی آخر می گذارم برای زمانی دیگر، انشاء الله!
ب. الف. بزرگمهر ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/04/blog-post_11.html
* «... شاید آقا زنبورهای گاوی را بجای زنبورهای عسل اشتباه گرفته است؟!»، ب. الف. بزرگمهر ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر