«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ دی ۲۱, یکشنبه

حالا چرا کونت را کژ می کنی؟ بیا آشتی کنیم ...

ـ نوبت من بود که کتاب بدهم؛ تو پیشدستی کردی.* اگر یک بار دیگر چنین کاری بکنی، دیگر محل سگت نخواهم گذاشت.

ـ من چه گناهی دارم؟ او [بازدید کننده] خودش بسوی من آمد؛ شاید چون کمی از تو گُنده ترم. این ها خِرَدشان به چشم شان است. حالا چرا کونت را کژ می کنی؟ بیا آشتی کنیم ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ دی ماه ۱۳۹۹

* دو آدمک (ربات)‌ کتابدار به نام‌های «توتو» (Tutu) و «وانگ بو» (Wangbao) به خوانندگان کمک می‌کنند تا کتاب‌های مورد نیاز خود را بیابند. یکی از بازدید کنندگانِ کتابخانه، شناسه (کُد) «کیو آر» (QR ) را با یکی از آن دو «اِسکَن» می‌کند؛در همان آن، دومی که می‌خواسته کار را انجام دهد و دیرتر رسیده به آن که کار را به انجام رسانده، پرخاش می کند که بی پاسخ نیز نمی ماند؛ ستیزه ای که خنده ی همه را برمی انگیزد.

بنیاد داده ها برگرفته از «اسپوتنیک» به تاریخ ۱۶ دی ماه ۱۳۹۹ با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر

https://youtu.be/W1rtNiV1_24


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!