«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ دی ۲۰, شنبه

وقتی خودمان هم هنوز دلیل آن را نمی دانیم، چه بگوییم؟!

پاسخ از زبان سرمزدور آن بازداشتگاه بدنام:
خواهر نازنین! سخنان متین، منطقی و دلسوزانه ی شما را بگوش جان شنیدیم؛* ولی وقتی خودمان هم هنوز دلیل بازداشت خواهرتان را نمی دانیم به شما و خانواده ی محترم تان چه بگوییم؟! همین که خواهرتان بیش از یک ماه، همچنان در سلول انفرادی بازداشت و زندانی است، دلیل بر آن است که ما با همه ی کوششی که بکار برده ایم، هنوز دلیلی متین، منطقی و محکمه پسند نیافته ایم؛ درست بسانِ مدادِ کُندی که نمی توان با آن چیزی نوشت و تیغِ مدادتراشی کُند شده که خوب نمی تراشد. باید شکیبا باشید تا همه ی این ها انشاء الله روبراه شود. از این که بگذریم، انگار شما خواهر محترم، تفاوت بسیار بزرگِ شیوه های دستگیری و استنطاق (بازجویی) و اینا میان نظام مقدس اسلامی مان با دیگر نظام های جهان را نمی دانید. خوب! البته گناهی هم ندارید؛ سن و سال تان قدّ نمی دهد که بفهمید ما مامورین اطلاعاتی این نظام مقدس، نخست شامه های مان را برای دستگیری عناصر مشکوک بکار می گیریم و پس از آن، دست بکار ساخت و پرداخت پرونده می شویم. البته گاه گداری اشتباه هم می کنیم و به عنوان نمونه، کسی را ده پانزده سال بگناه خبرچینی برای دشمن در زندان نگه می داریم و سپس آزاد می کنیم. پیش می آید دیگر! انشاء الله، خدا به شما صبر اَیّوب و به ما شامه هایی تیزتر عطا فرماید.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ دی ماه ۱۳۹۹

با گذشت بیش از یک ماه، نازنین محمدنژاد، کنشگر پیشین دانشجویی، همچنان در یکی از بندهای تک و تنها (سلول های انفرادی) «بازداشتگاه اطلاعات سپاه» نامور به «بند ۲ ـ الفِ زندان اوین» نگهداری می شود.

نازنین محمدنژاد، زاده ی سال ۱۳۶۷ خورشیدی در ماهشهر و دانش آموخته ی «رشته ارتباطات» از دانشگاه تهران است. وی در کنار نقد نوشته های ادبی، یادداشت هایی درباره ی روز و روزگار دانشجویان و زنان و نیز نابرابری ‌های ساختاری و چندلایه در میان کارگران، زنان و سایر لایه های اجتماعیِ کنار زده شده، می‌نوشت. شماری از یادداشت های او در گاهنامه های دانشجویی چاپ و پَخشِش (نشر، انتشار) شده اند.

برگرفته از «تلگرام»  ۲۰ دی ماه ۱۳۹۹ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

* ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام» ۲۰ دی ماه ۱۳۹۹):
وقتی خودمان هم هنوز دلیل آن را نمی دانیم، چه بگوییم؟ ـ (برنام ویدئو از آن من است.  ب. الف. بزرگمهر)



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!