«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ شهریور ۳, شنبه

هنگام آن هم خواهد رسید که چهره ی تازه ای از اسلام ناب محمدی به نمایش بگذاریم! ـ بازپخشش

زمزمه های ذهنی روباه ریش حنایی با سفیر «یانکی ها» در تاجیکستان، در حالی که گل از گلش شکفته است:
به! به! به! سلامُن علیکم و رحمت الله! چه خانم نازنینی؟!

ما شما را در آسمان می جستیم! خوشبختانه، اینجا در تاجیکستان یافتیم. انشاء الله که نمی خواهید کار دست مان بدهید. می دانید که کارِ ما از این حرف ها گذشته و دست دادن که سهل  است، آماده ایم پایش بیفتد چهره ی نازنین تان را نیز غرق بوسه کنیم ... ولی خوب چه می شود کرد؟ اسلامِ عزیز است و «آقا» و جمهوری اسلامی و مشتی زبان نفهمِ بزدل که جرات برداشتن چنین گام هایی را ندارند ... هنگام آن هم خواهد رسید که چهره ی تازه ای از اسلام ناب محمدی به نمایش بگذاریم ... هنوز کمی زود است ...

ب. الف. بزرگمهر    ۲۰ شهریور ماه ۱۳۹۳ 

https://www.behzadbozorgmehr.com/2014/09/blog-post_98.html



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!