«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ اسفند ۹, شنبه

ولم کنید! می خواهم به لقاء الله بپیوندم ...

می بینی «کیرِ خر»؟! آن همه پند و اندرز به مومنین در ماه های رمضان هر سال دادی که هنگام افطار، شکم تان را با هَله هوله پر نکنید؛ شب کابوس می بینید و نمازهای تان هم کَاَنَّهُ باطل می شود؛ کارگر نشد که نشد. از این گوش شنیدند و از آن گوش در کردند؛ ولی پیام آسمانی ـ ریسمانی ات درباره ی پیوستن به لقاء الله و لزوم به به بهشت رفتن را توده ی مردم بگوش گرفتند و هر روز در گوشه و کنار کشوری که به ولایتِ کوچکی بخت برگشته دگردیسیده، آن را بکار می گیرند. این هم نمونه ای از آن در اهواز (ویدئوی پیوست) آفرین! آفرین! به آن مداحان و سروده سرایانِ دربارت بسپار سروده ای درخور در این باره نیز از خود در کنند تا شمار باز هم بیش تری از همین راه بروند؛ راستی! مگر از راه خودکشی نیز می توان درهای بهشت موعود را بروی خود گشود؟! ببین می توانی فتوایی در این باره از خود در کنی تا کار مردم را بسازد و با اندیشه ای آسوده به آسمان رهسپار شوند؟

ب. الف. بزرگمهر   نهم اسپند ماه ۱۳۹۹

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام»  هفتم اسپند ماه ۱۳۹۹):
ولم کنید! می خواهم به لقاء الله بپیوندم (نامگذاری از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!