«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ اردیبهشت ۲۹, شنبه

... میمون های ما به همان رنگ سبز خو گرفته اند! ـ بازپخشش

دیدی به تو و همبازی هایت گفته بودم: شاخه ها را نشکنید و انگشت تان را به هر جایی فرو نکنید و هیاهو و میمون بازی راه نیندازید تا چه اندازه نتیجه بخش بود؟! حالا هم به تو سپارش می کنم، دست از این بنفش بازی ها بردار؛ میمون های ما به همان رنگ سبز خو گرفته اند. نگاه کن دور و برت را! همه جا این بالا سبز است و تنها آن پایین درخت به خاطر کپک ها و ریزش برگ ها، رنگ ها گوناگونند! این هم رنگ است که برگزیده ای؟! بیخودی رنگ عوض نکن. بگذار همه دلشان به همین رنگ سبز خوش باشد. همین رنگ سبز بهتر است. بجای این رنگ بازی ها برو با آن ها که می خواهند درخت ما را از ریشه بکنند، تعامل کن. به آن ها از قول من بگو:
ما آماده ایم، بازهم میوه های بیش تری از درخت مان را با شما بخش کنیم؛ به شرط آنکه به درخت مان یورش نبرید و نخواهید همه ی میوه ها را خودتان تنهایی بخورید. به آن ها بگو، ما با شما دشواری نداریم؛ خدای بالای کله ی همه مان هم یکی و با ما همراه است. اگر با هم تعامل کنیم، می توانیم سر و صدای آن پایینی ها را هم در زیر همه ی درخت ها بخوابانیم. ما حتا به شما کمک خواهیم نمود که میمون های ماده را که در آن درخت ها گاه سر و صدای بسیاری راه می اندازند، براه بیاوریم و جایشان را در پایین درخت روشن کنیم. دیگر چه چیزی بهتر از این می خواهید؟!

یک چیز را هم به خود تو بگویم؛ گرچه، می دانم بچه ی حرف شنویی هستی؛ ولی با این همه، ناچارم این سپارش پدرانه را به تو بکنم:
مبادا، آنجا کلاه سرت بگذارند و هوای نفس بر تو چیره شده، گول میوه های بهترشان و مادینه های سرخ و سپیدشان را بخوری! من به آن «شیطانی» که درون توست، آگاهم و می دانم از هر سو که باد بوزد، کونت را به آن سو می چرخانی تا از مزایای آن بهتر بهره مند شوی؛ ولی سرنوشت آن یکی را ببین و مواظب باش که از این چارچوب، پایت را فراتر نگذاری؛ وگرنه، بلایی به سرت می آورم که مرغان آسمان نیز برایت جیغ بنفش بکشند! دریافتی چه می گویم؟!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ خرداد ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/06/blog-post_6106.html 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!