ما آماده ایم، بازهم میوه های بیش تری از درخت مان را با شما بخش کنیم؛ به شرط آنکه به درخت مان یورش نبرید و نخواهید همه ی میوه ها را خودتان تنهایی بخورید. به آن ها بگو، ما با شما دشواری نداریم؛ خدای بالای کله ی همه مان هم یکی و با ما همراه است. اگر با هم تعامل کنیم، می توانیم سر و صدای آن پایینی ها را هم در زیر همه ی درخت ها بخوابانیم. ما حتا به شما کمک خواهیم نمود که میمون های ماده را که در آن درخت ها گاه سر و صدای بسیاری راه می اندازند، براه بیاوریم و جایشان را در پایین درخت روشن کنیم. دیگر چه چیزی بهتر از این می خواهید؟!
یک چیز را هم به خود تو بگویم؛ گرچه، می دانم بچه ی حرف شنویی هستی؛ ولی با این همه، ناچارم این سپارش پدرانه را به تو بکنم:
مبادا، آنجا کلاه سرت بگذارند و هوای نفس بر تو چیره شده، گول میوه های بهترشان و مادینه های سرخ و سپیدشان را بخوری! من به آن «شیطانی» که درون توست، آگاهم و می دانم از هر سو که باد بوزد، کونت را به آن سو می چرخانی تا از مزایای آن بهتر بهره مند شوی؛ ولی سرنوشت آن یکی را ببین و مواظب باش که از این چارچوب، پایت را فراتر نگذاری؛ وگرنه، بلایی به سرت می آورم که مرغان آسمان نیز برایت جیغ بنفش بکشند! دریافتی چه می گویم؟!
ب. الف. بزرگمهر ۲۷ خرداد ماه ۱۳۹۲
https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/06/blog-post_6106.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر