تا چشم همه ی آن ها که چنین روز و روزگاری برای توده های مردم و از آن میان، پرستاران ایران رقم زده اند، کور!* بمانند که در ولایتی خر تو خر که سگ هم خداوند خود را نمی شناسد، «کیر و اینا» بگیرند و مانند شمار بسیاری از پرستاران دلسوز جانباخته به لقاء الله بپیوندند؟! بمانند که روزانه دو سه برابر توان خود کار کنند و جان و روان خود را بفرسایند؟ بودن شان تا چه اندازه بسود بیماران بخت برگشته است تا دستِکم دل شان خوش باشد که مردم را درمان می کنند؟
کار خوبی می کنند که می روند و این پدیده بخوبی نشان می دهد که این سرزمین یا جای خرموش های دزد بیشرم است یا جای توده های مردم ایران که به مرگ شان گرفته اند تا بمیرند یا تارانده شوند تا دست گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان برای پدید آوردن عربستانی دیگر در پناه «شیطان بزرگ» بازتر شود؛ و مگر کارگران و دیگر زحمتکشان پیرامون آن، هم اکنون از زندگی بهتری در سنجش با کارگران تنگدست کشورهای وامانده ای که برای درآمدی بخور و نمیر، رهسپار شیخک نشین ها و خرسک نشین های درون و پیرامون شاخاب پارس می شوند و به اگر و مگرهایی گاه مرگبار تن می دهند، برخوردارند؟ جز آن است که خرموش های دزد فرمانروا با نیروی کار ایران در کشور و میهن خود، چون کارگرانی بیگانه رفتار می کنند؟ آیا روز و روزگار توده های مردم ایران از این سویه و شاید برخی سویه های اجتماعی ـ اقتصادی دیگر، دردناک تر از کارگران بکار گرفته شده ی بنگلادشی، هندی و پاکستانی در آن شیخک نشین ها نیست؟
براستی ایران از آنِ چه کسانی است؟ از آنِ خرموش های ریز و درشت دو یا چندملیتی که پایی در این سو و پایی در آن سو دارند و میهن مان را به داد و ستد در بازار جهانی نهاده اند؟ یا از آنِ توده های میلیونی مردمی که گاه نان شب خود را نیز نمی توانند فراهم آورند؟
سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر
میهن مان!
ب. الف. بزرگمهر ۱۵ اسپند ماه ۱۳۹۹
* شمسالدین شمسی، رییس «شورای عالی نظام
پرستاری ایران»، چند روز پیش، کوچ فزاینده ی پرستاران به کشورهای را نگرانی برانگیز
خواند و از آن میان گفت:
«تعدادی از پرستاران ما
هم مهاجرت میکنند؛ برای اینکه شرایط خوبی را برایشان فراهم میکنند؛ و همین باعث
مهاجرت آنها میشود. قبلا مدرک زبان، شرط مهمی بود که آن را هم برداشتند و آسانتر
شده [است] ...»
بنیاد داده ها برگرفته از «تلگرام» به تاریخ ۱۱ اسپند ماه ۱۳۹۹ با اندک ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر