از پشت پِلک های ملتهبم
سپیده را به انتظار مینشینم
خموش چراییم؟
تو بگو
کدام فریاد
در تاریخ
گوش ستم را کر نکرد؟
ستاره های مدفون
در دل خاک
و
بوسه ی زخمی تبر
روی تن درخت های جوان،
این ها گواه دلتنگی ماست
اینجا،
سرزمین سنگ های مفت
و گنجشک های گران است
نسیم که از دریچه گذر کرد
با من گفت
چیزی به پایان شب های زمستانی
نمانده ...
ایراندخت
برگرفته از «تلگرام» ۲۹ اسپند ماه ۱۳۹۹
برنام را از بوم برگزیده ام. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر