ما گفته بودیم که در جزئیات دخالت نمی کنیم و تنها به مسائل راهبردی و دوربردی چون ساخت پله های انقلاب اسلامی تا چند قرن آینده می پردازیم؛ نگفتیم که شما مقلدان پا در کفش مان کنید که کَاَنَّهُ برای همگی تان گشاد است و عینا رفتار ما را تقلید کند. این عین بی بصیرتی است. کَاَنَّهُ هر کسی را برای کاری ساخته اند و شما هنوز این را نفهمیده اید. از کدام نمونه بگویم که کم تر شرم آور باشد؟! آن از موشک پرانی تان به هواپیمای اوکرایینی که از ترس هجمه ی عَنقریب آمریکایی ها جهت را گم کرده و در تنبان تان ریده بودید یا شاید می خواستید این عمل شنیع را بگردن جنگنده های «شیطان بزرگ» بیندازید و ننه من غریبم جهانی بپا کنید؛ دیگری، جابجا گرفتن دوست و دشمن، درست در میانه ی رزمایش جنگی و زدن ناو خودی و آبروی اسلام و مسلمین را بردن؛ و حالا برای چندمین بار، انفجار در تأسیسات نطنز که هر بار بگردن رژیم اشغالگر قدس می اندازید و حتا نمی دانید هوایی آمده اند یا زمینی یا شاید این بار زیرزمینی در دل آن کوه نفوذ کرده اند. ببینید برادر دانشمندمان: عین الله، در این باب چه گفته است:
«دشمن دلش میخواهد یاس و ناامیدی را در دل ملت ما بکارد؛ اما کور خوانده است ... بار قبل (اقدام تروریستی در تیرماه ۹۹) هم که اقدام خبیثانه کردند و سالن مدرن مونتاژ سانتریفیوژ را از بین بردند، بخش قابل توجهی از آن سالن را احیا کردیم و همین امروز این سالن را سرِ پا کردیم؛ ضمن اینکه در دل کوه داریم سالن های متعدد و پیشرفته می سازیم.»*
خوب! حالا این کار ما نیست که در چنین مسائلی دخالت کنیم؛
ولی انگار این برادر نمی فهمد که پول علف خرس نیست که در بیت المال جمع کرده باشیم
و فردا یا پس فردا با گردن کژ اینجا بیایند و برای احیای سالن و تجهیزات سوخته، درخواست
برداشت از «صندوق توسعه ملی» کنند. دیگر این که در «... دل کوه داریم سالن های
متعدد و پیشرفته می سازیم» بجای بر نمی خورد و جز قمپز در کردن چیز دیگری نیست.
اگر دشمن کور خوانده، چجوری کورمال کورمال تا دل کوه آمده و آنهمه تجهیزات ارزشمند
را نابود کرده؟ برای همین و دیگر موردهای اسف انگیز به این برادر و دیگر برادران
دست اندر کار توصیه می کنیم بجای حل مسائل راهبردی و دوربردی و کارهایی که عقل شان به آن ها قَد نمی دهد به همین
کارهای زمینی گاه بسیار پیش پا افتاده بپردازند و اندرز پیامبر عظیم الشّأن اسلام
به شتربانش را آویزه گوش خود نمایند که فرمود:
«از این پس، نخست زانوی شتر را ببند و آنگاه توکّل کن!
(اَعقِل و توکّل!)»**
از زبان کیر خر نظام خرموش پرور: ب. الف. بزرگمهر ۲۳ فروردین ماه ۱۴۰۰
* برگرفته از «ایسنا» ۲۳ فروردین ماه ۱۴۰۰
** برگرفته از «کتاب کوچه»، حرف الف. دفتر دوم، زنده یاد احمد شاملو، چاپ دوم، تابستان ۱۹۹۵ و درج شده در پیوند زیر:
https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/09/blog-post_4921.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر