پرتوری سینمایی از یادگار دست دوم امام: «عَلّامه قوچعلی نظام»
اگر ریش و پشمش را نادیده بگیرید، ته چهره اش به زنی میانسال از دوران کهن تر ایران می ماند که پس از یک هفته گرمابه ندیدن، بیش از پنج شش ساعت یا شاید بیش تر به کیسه کشیدن و شستشو و سنگ پا زدن و زدودن موهای زیر بغل و پیرامونِ شرمگاهش با نوره در آنجا گذرانده و در بازگشت به خانه، برای گُل روی حاج آقا و خوشگذرانی شبانه اش، سرخاب سپیدآبی نیز مالیده است.
بدبختی در این ولایت که یکی دو تا نیست؛ این هم نمونه ای از آن است که درست همین مشنگ، آماج نامزدشدن در آنچه گزینش ریاست جمهوری خوانده شده و جز گماشتگیِ کارپرداز تازه ی خیمه و خرگاه نظام بیش نیست را در سر می پرورانده که الحمدلله، انشاء الله، ماشاء الله بخوبی گذشت یا آنگونه که بزبانی کژ و کوله بگوش بسیاری آشناتر است: «خَتمِ بخیر شد».
ب. الف. بزرگمهر ۲۹ فروردین ماه ۱۴۰۰
* واژه ی ریشخندآمیز «عَلّامه» را «اُم الفساد والمفسدین» گوربگور شده ی نظام سگ مذهب: اکبر نوقی بهرمانی، نامور به «رفسنجانی» به کون این مردک نادانِ گنده گوز که حتا درست سخن گفتن را نیز نیاموخته، بست.
بنگرید به یادداشتِ «تنها یک گام دیگر مانده؛ کمی شکیبا باش!» ب. الف. بزرگمهر ۱۶ شهریور ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر