پسر جان! گول این ها را نخوری.* این ها را من می شناسم؛ پوش لای پالانت می نهند و پر و بالَت می دهند تا پشت سرت، لفت و لیس خود را دنبال کنند. از آن گذشته، خودمانیم؛ تو از ریاست جمهوری چه می دانی؟ گیریم که کبوتر بخت، روی سرت نشست و رییس جمهور شدی! قطعن بهتر از این حقیر عمل نخواهی کرد که در آغاز جنگ با «صددام»، هنوز رییس جمهور نشده، دو پای مان را در یک کفش کرده بودیم تا پول و بودجه لازم برای سفر به چین همراه با عَمَله اَکَره کَاَنَّهُ پرشمارمان را از نخست وزیر که آن هنگام همه کاره بود، بگیریم و او جنگ را بهانه می کرد و زیر بار نمی رفت.
شما آن موقع پا به جهان نگذاشته بودی یا اگر هم گذاشته بودی، بچه بودی و عقلت نمی رسید که ببینی سرِ این مسأله، چه الم شنگه ای بپا شد و کار به دخالت «امام راحل» کشید. ایشان هم با طعنه ای که درباره ی گرداندن نانوایی و اینا زد، ما را پاک بور و سرافکنده کرد و همه بریش مان خندیدند. خوب! همه ی این ها در خاطر عَوام النّاس ماند و برای ما سابقه ی بدی فراهم کرد. ما آن موقع کف دست مان را بو نکرده بودیم که قرار است در آینده ولی فقیه بشویم؛ وگرنه، دندان به جگر می گذاشتیم و رییس جمهور نمی شدیم. نمی خواهم بیش تر بگویم که خدای ناکرده، کسی سوء استفاده کند؛ ولی حال که گاهی گذشته ها را مرور می کنیم، می بینیم چه لج و لجبازی بچگانه ای بود؛ آنهم در اوضاع و احوالی که عَوام النّاس، دسته دسته در جبهه ها جلوی گلوله می رفتند و جان می باختند. خدا از سر تقصیر ما انشاء الله بگذرد.
شما هم که کف دستت را بو نکرده ای! شاید آن زمان که ما
انشاء الله ریغ رحمت را سر کشیدیم، دری به تخته بخورد و «خبرگان نظام» جنابعالی را
که یادگار «امام راحل» هستی به ولایت فقیه برگزینند. بچشم خود می بینی که در چنین جایگاه والایی، هم دستت بیش
تر باز است و هم زبانت را هر جور بچرخانی بجاهایی که باید بربخورد، نمی خورد و
همیشه در امن و امانی؛ ولی باز هم تکرار می کنم:
این عَوام
النّاس که می بینی از اهل کوفه بدترند که با آقا امام حسین، بیعت کردند و سپس
بکشتنش دادند. با خودمان هم که گواه بودی در همین یکی دو سال اخیر چه کردند؛ دیگر،
خود دانی.
از زبان «کیر خر نظامِ خرموش پرور»: ب. الف. بزرگمهر دوم اردی بهشت ماه ۱۴۰۰
* «نمودار اسلام» یاسر خمینی در پاسخ به پرسشی درباره ی گمانه ی نامزدی «یادگار دست دوم امام»: «نمودار اسلام» حسن خمینی یا همانا «عَلّامه قوچعلی نظام» در آنچه گزینش ریاست جمهوری نامیده می شود، گفت:
«در هفته ها و بلکه ماههای
اخیر، اقبال زیادی به اخوی گرامی جناب حاج حسن آقا شد و بزرگان زیادی از
عاشقان امام، ایثارگران، مذهبیّون، خانواده های شهداء، سیاسیون و دانشگاهیان کشور
ایشان را تنها کسی دانستند که می تواند کشور را با شعار ꞌهمه با همꞌ
امام خمینی متحد کند.»
وی با گفتن اینکه حاج حسن آقا هنوز این درخواست ها را نپذیرفته
بودند، افزود:
«ایشان با تردید در حال
مشورت و بررسی جوانب امر بودند تا اینکه امروز مطابق دیدارهای نوبه خود با رهبری
به دیدن ایشان رفتند که طی این ملاقات، رهبر انقلاب [رهبر انقلاب؟! زرشک سیاه!] کاندیداتوری
ایشان در انتخابات را به صلاح ندانستند و با بیان اینکه حاج حسن آقا را مانند
فرزند خود می دانند از ایشان خواستند که در شرایط فعلی به این عرصه ورود نکنند ...
با توجه به این توصیه، طبیعی است که تصمیم ایشان روشن است و اخوی یقینا تصمیمی برای
کاندیداتوری ندارند.»
وی در پایان با امیدواری نشان دادن برگزاری پرشور "گزینش"
پیش رو، گفت:
«لازم است به نیابت از
اخوی از همه شخصیت های حقیقی و حقوقی که از ایشان دعوت کردند تشکر کنم. ایشان خود
را خدمتگزار مردم می داند و برای صلاحدید مردم و انقلاب حاضر به هرگونه ازخودگذشتگی
است و در هر جایی باشد خدمتگزار و دلسوز مردم است.»
«ایسنا» ۲۳ فروردین ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ برجستگی های متن و افزوده های درون [ ] از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر