«جو بایدن» [بخوان: پرزیدنت بادبادی!] مِهتر تازه بکار گماشته شده ی «یانکی» ها میگوید از دید وی، ایران [بخوان: گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!] در گفتگوهای [نامور به:] هستهای، کوشاست؛ ولی نمیداند این کوشایی تا چه اندازه است. وی روز آدینه ۱۷ اردیبهشت ماه، در «کاخ سپید» [بخوان: «کاخ روسیاه»!] به خبرنگاران گفت:
«بگمانم ایران [بخوان: گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!] کوشاست؛ ولی اینکه چه اندازه کوشاست و تا چه اندازه آماده شدهاند، جُستار دیگری است. ما سرگرم گفتگو هستیم.»*
من هر چه درباره ی زمینه و آماج چنین گفته ای اندیشیدم
بجایی نرسیدم. بگمانم، چنانچه نارسایی در برگردان به پارسی آن که درباره ی میرزابنویس
های قلم بمزد آن رسانه ی دروغپرداز دور از ذهن نیست و پیش تر نیز بارها به آن
برخورد نموده و گاه ناچار به یافتن بومِ (متن) پایه و برگردان آن شده ام را نادیده
بگیریم یا یاوه گویی سربسته ای است که چنین نمی پندارم یا اشاره ای پهلودار (کنایه
آمیز) به روند بداختری است که با شتاب هر چه بیش تر پی گرفته می شود تا در اندک
زمانی که دولت زنهارخوار و مزدور نامور به «زهدان اجاره ای» همچنان بر سر کار است،
نان را به تنور گرم چسبانده، دست خرموش های تبهکار را در حنا نهند و از آن تلخ تر،
توده های مردم ایران را باری دیگر، سرافکنده و خوار نمایند. به هر رو،
کوشیدم تا این گفته های سر به تو را بزبانی روشن و دریافتنی برگردانم. چنین چیزی
از آب درآمد:
بگمانم فرمانروایان ایران، الاغند؛ ولی اینکه تا چه
اندازه الاغند و آماده ی سواری دادن بیش تر شده اند، جُستار دیگری است که سرگرم
گفتگو با همپیمانان خود درباره ی آن هستیم.
ب. الف. بزرگمهر ۱۸ اردی بهشت ماه ۱۴۰۰
* گفته ای شگرف و سر به تو (عجیب غریب) از «پرزیدنت بادبادی» درباره ی «برجام سگ مرده»، برگرفته از «خبرخوان» تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» ۱۷ اردی بهشت ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و اندک بازنویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر