کلاغهای بالای چنار
چشمهای پشتِ شیشهها
لاتهایی که دوربینِشان
بی خیالِ دستهای پینهدار
مثلِ چاقو ـ
برای گردنِ افراشتهی کار
خوابِ بد میبینند
خیابان را ـ
بُریدند
آزادیِ پلاستیکی را تا کردند در جیب گذاشتند
و کارگران را در ون
تا ـ
روزِ کارگر پا در هوا بمانم
بی خیابان
و تهران خط بخورد
از سراسریِ اعتراض؛
خیابانِ آزادی را باختم
اما
حنجرهی کار!
روزِ جهانیِ کار
بی فریاد نماند:
درود بر کارگر
مرگ !
بر ـ
ستمگر؛
باز!
تقویم یک سرکوب ـ
ثبت کرد
ما ـ
یک شُعار.
فلزبان یکم مه ۱۴۰۰
برگرفته از «تلگرام»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر