مگوزید بر ما۱ که خود ریده ایم
مپرسید از ما که آشفته ایم
مگویید هیچ از کار و بار
که بیت اندرون و برون را گُه اندوده ایم
گر آن چرخ قاضی۲ شرابی بخورد وبِرید
نخورده شرابی به خرپشته۳ ریسیده ایم
پیشکش به آن جوانک بزدل سال های دور که بگفته ی دانشجویان همدوره اش در روزهای ۱۶ آذر ماه هر سال یا بیمار می شد یا بهانه ای دیگر برای نیامدن به میدان می یافت و سپس چون بسیاری دیگر از میوه چینان انقلاب بهمن ۵۷، یکشبه منقلب شد و انقلابی از آب درآمد!
ب. الف. بزرگمهر چهارم مهر ماه ۱۳۹۸
https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/09/blog-post_26.html
پی نوشت:
۱ ـ «مگوزید بر ما»، زبانزد توده ای کهن برای آدم های خودپرست و گران سَر
۲ ـ آماج سخن، قاضی دهی به نام «چرخ» در ولایتِ هرات سده های میانی در داستانکی از جاودانه عُبید زاکانی است که در خانه ی پنبه زنی، شراب بسیار نوشیده و در مستی بر مُشته ی پنبه زن ریده بود.
۳ ـ خرپشته از
آن میان به آرش چادر و ایوانی است که میان آن برآمده تر از کناره های آن باشد. در
اینجا آن را برای «خیمه و خرگاه نظام سگ مذهب» بکار برده ام.
زیرنویس تصویر:
«دیکتاتور هم شما هستید که در کشور این بساط
را راه انداخته اید. بنشینید و مطابق آیین نامه جواب تان را می دهیم ... تریبون یک
طرفه هم شما هستید؛ همه تریبون ها دست شماست که مملکت این طور شده که هر چه دل تان
می خواهد به همه می گویید و کسی چیزی به شما نمی گوید و همه باید تسلیم تان باشند؛
هر چه دل تان خواسته گفته اید.» رودِل (بجای دردِ دل!) خودخواه ترین برادر تازی ـ
انگلیسی تمرگیده بر ریاست مجلس فرمایشی در پاسخ به نماینده ای هوچی که وی را دیکتاتور
خواند، برگرفته از «اعتماد» چهارم مهر ماه ۱۳۹۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر