«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ خرداد ۱۵, شنبه

آیا دوباره آفتاب می‌شود؟

این چشم را
بی تو
چگونه فروبندم
ستارگان محو می‌شوند
و سردی صبحگاهی
با هیاهوی پرندگان آوازه خوان
مرا درین رخوت شبانه
نهیب می‌زند

چو بوفی بر بام فروریخته
فریاد می دهم:
آه ای شب طولانی
کو
کو پس آتشی که رهایم کند؟

اگر نه من ققنوسم
که هراسم از آه شرربارِ خویش است

بی تو
در انتظار تو
این شبنم صبحگاهی نیست
نشسته به‌گونه‌های من
فریاد می‌زنم
آیا دوباره آفتاب می‌شود؟
آیا دوباره آن دو چشم روشن زیبا
چون مشعلی
چراغ راه می‌شود؟

صمد ارسی

برگرفته از «تلگرام»   دهم خرداد ماه ۱۴۰۰

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!