تو خبرها اومده بود که رهبر مُعَزِّز و مُعَظَّم جمهوری اسلامی وقتی می خواستن پا به دنیا بذارن، یعنی هنوز پای مبارک قدوسی خودشونو از شکم مادر بیرون نگذاشته و فقط سر مبارکشونو بیرون آورده بودن، فرموده بودن: «یا علی!» و قابله هم که آثار و مناقب رهبری نورسیده در آینده رو رو پیشونیش خونده بود به بچه های فضول پشت در اتاق که یهو با فریاد «علی نگهدارت باشه» ریخته بودن تو، گفته بود: «این آقا ... گفت یاعلی»!
من هرچه به مغزم فشار آوردم که چطور نوزادی هنوز پاشو از رحم مادر بیرون نذاشته، می تونه یا علی بگه و اصلا چرا یا حسین یا یا مهدی نگفته عقلم به جایی قد نداد. آخه این دو، هرکدومشون به شکلی نافشون بیشتر با ناف ما ایرونی ها بسته شده ... یکی شون گویا شازده خانم ایرونی را به عقد یا صیغه ی خودش در آورده و زین العابدین بیمار رو که شاید موقع جنگ چون تو رختخواب بوده و همه ی تیرها از بالای سرش رد شدن و بعد سربازهای شمر ذوالجوشن با خودشون گفتن این که مردنیه ولش کنیم به حال خودش، از ماجرای کربلا، جان به در برده و قربونش برم اینهمه بچه و نوه و نتیجه و نبیره برای همه ی ما یادگاری گذاشته تا مواظب بیضه ی اسلام باشن یا اون یکی که براش چاه کندن و هزار سال و اندیه که رفته اون تو و خودشو به کسی نشون نمی ده و قراره کمی مونده به روز قیامت، ظهور کنه و عدل و دادشو تو دنیا پراکنده کنه که همه ی مردم دنیا حتا اون جرج بوش خنگ بی پدرمادر هم از خیر و برکتش مستفیض بشن ... خدا لعنت کنه اون روزبه پارسی رو که چاه کندن و کانال زدن و ازینجور کارا یاد صحابه پیغمبر اسلام داد و یکی از همون ولدزناهای همونا برای این طفل معصوم چاه کند و کسی چه می دونه شاید خودش هم حضرت رو هل داد اون تو ... واسه ی همین ما ایرانی ها خودمونو مغبون و بقول اصفهونی ها مشغول ذمه ی اون حضرت می دونیم و هی روزشماری می کنیم هرچه زودتر از توی چاه بیرون بیاد ...
کمی بیش تر که به مغزم فشار آوردم و از شما چه پنهون کمی هم «کشف و شهود» تو کار بود ملتفت شدم یه رابطه ای بین جریانات فتنه ی دوسال گذشته که هنوز هم نخوابیده با «یا علی» گفتن رهبر مُعَزِّز و مُعَظَّم هستش. آخه یه عده ازین فتنه گرا شعار می دادن: «یا حسین، میرحسین» و یه عده ی دیگه شون دم می گرفتن «یا مهدی، شیخ مهدی» و شاید اینجوری سر آقا قربونش برم بی کلاه می موند یا اگه مثلا همون موقع که تازه سر مبارکشون رو از اون تو در آروده بودن بیرون «یا حسین» یا «یا مهدی» فرموده بودن و آسید جواد نام مبارکشون رو حسین یا مهدی می ذاش الان ناچار می شد کُلاشو با یکی از اون دو تا رهبر فتنه تقسیم کنه و اینجوری کُلاشون بیشتر تو هم می رفت و خلاصه صف خودی و ناخودی قاطی می شد. مقلدین اسلام هم گیج می شدن که منظور کدوم مهدی یا کدوم حسینه ... نه واسه ی آینده ی انقلاب خوب بود نه واسه ی بیضه ی اسلام که زبونم لال بنظرم مدتی یه که به مرض فتق دچار شده ...
راستی، چرا هیشکی «یا علی، سیّدعلی» نمی گه که دلِ آقا یه خورده خُنک بشه؟!
نخود آش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر