«اپوزیسیونی دروغین برای گیچ و گول نمودن توده های مردم و حتا برخی روشنفکرانی که به گیج و گول شدن گرایش دارند. حساب آن ها را از توده ی مردمی گیج شده و سردرگم باید جدا نمود!» (از یادداشت زیر)
... همچنین شایان درنگ چپ نماهایی تن به مزدوری رژیم تبهکار اسلام پیشگان داده بویژه «کله مکعبی» های جان ننه شان: «پیرو سوسیالیسم علمی» و دیگر جَک و جانوران پراکنده ی چپ نمایی که دولا دولا به پندار خود شترسواری می کنند. دُم خروسِ همگی شان را چنانچه دیگران نبینند که بیگمان برخی می بینند، من بخوبی می بینم. اگر خاموشی گُزیده و چیزی نگفته ام به شوندهایی دیگر است.
ب. الف. بزرگمهر ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۰
***
خودگولزنگ یا مردم فریبی؟
با تصویر کودکی که برای شناسه ی خود برگزیده، سن و سال باریک وی روشن نیست؛ گرچه بیگمان مرز سی سال را رد کرده است. کسی که در کشور «یانکی» ها می زید و از آنجا نگران آقا جانش در ایران است! این هم گونه ای نگرانی است و برای چو منی که سال هاست رنگ ایران را ندیده ام و دلم برای بازگشت به میهن پر می زند، خواه ناخواه این پرسش پیش می آید که چنان آدمی در «ینگه دنیا» چه ..ی می خورد؟ چرا در همان ایران نمانده که از نزدیک، نگران آقا جان دروغگو و نابکارش باشد؟!
به هر رو، این بار نوشته است:
شما جای دولتمردان آمریکا باشيد چیکار می کنید از این به
بعد؟
رهبر مملکت برای مذاکرات خطوط قرمز تعیین می کنند تیم
مذاکره کننده توجه نمیکنه!
برای اجرای برجام شرط می گذارند باز هم دولت توجه نمی کند!
مذاکره با آمریکا در موارد غیر هسته ای ممنوع می کنند
آقایان مدام تلفنی و غیر تلفنی در خدمت آمریکایی ها هستند!
واقعا شما جای آمریکایی ها باشید چیکار می کنید و چطور
برنامه ریزی می کنید برای ادامه راه...؟
از «گوگل پلاس». دانسته از ویرایش و پارسی نویسی آن خودداری ورزیده ام. ب. الف. بزرگمهر
می نویسم:
گفتگوهای نامور به هسته ای ولی در واقع درباره ی همه چیز
و نیز نمونه های دیگری پیش از آن، بروشنی نشان داد که خود این به اصطلاح رهبر
مملکت که شایستگی اداره ی یک نانوایی را نیز ندارد، در همه ی کارها تا ریز و شپش
آن دست داشته و همچنان دارد و همزمان ناچار به کله معلق زدن و بندبازی برای
گروهی دیگر از جیره خواران درون و پیرامون رژیم است؛ مزدورانی که بیگمان بسیاری
از آن ها نیز پس از گذراندن این همه آزمون های ناگوار در سیاست درونی و برونی کشور
به خاستگاه اینگونه چالش ها پی برده اند؛ ولی بهره مندی ها، دله دزدی ها و جیره
خواری شان، آن ها را وادار به بازی در نقش گونه ای اپوزیسیون درونی می کند:
اپوزیسیونی دروغین برای
گیچ و گول نمودن توده های مردم و حتا برخی روشنفکرانی که به گیج و گول شدن گرایش
دارند.
حساب آن ها را از توده ی مردمی گیج شده و سردرگم باید جدا نمود!
ب. الف. بزرگمهر ۲۶ دی ماه ۱۳۹۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر