پاسخ از زبان «سیّد از خر جسته» به نماینده ی مچ بگیر مَهِستان فرمایشی۱:
آنوخت که ما نوشتیم، هنوز هواپیمایی خریداری نشده بود؛ شاید سرگرم خریدن بودند؛ ولی کار هنوز جوش نخورده بود. وختی که خریدند، مدتی گذشته بود و ما هنوز سرگرم نوشتن دنباله ی گزارش بودیم. تحریم های ملی و بیمه ای را هم برای برخی برداشته بودند و ما کمی ذوق زده بودیم که آن را برای همه نوشتیم تا «آقا» را خوشحال کنیم. خوب! بحمدلله ایشان، همانگونه که خودشان زمانی پیش تر فرموده بودند به ریز و شپش کارها کاری ندارند و تنها به کُلیات می پردازند. حالا هم انشاء الله جنابعالی و دیگر دوستان دلواپس تان با پیروی از سیره ی رهبر مُعَظَّم، کار را همینجا ختم به خیر کنید و نروید ریز و شپش «بسته شفاهی» و اینا را زیر و رو کنید که مو از ... ـ ببخشید! گلاب به روی تان ـ لَگَن گُه بیرون بکشید۲ و آبروی مان را بیش تر بریزید؛ کاری است که شده و خودِ «آقا» جلودار آن بودند ...
ب. الف. بزرگمهر ششم امرداد ماه ۱۴۰۰
پی نوشت:
۱ ـ «اخیراً وزارت خارجه، گزارشی درباره برجام به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارائه کرده که دارای ایرادات اساسی است. قرار بود که این گزارش، هر ۶ ماه در صحن علنی مجلس قرائت شود؛ اما این اتفاق نیفتاد. از سوی دیگر، گزارشی که اخیراً به مجلس ارائه شده، پر از توهم بوده و تاریخ را تحریف کرده است. وزیر امور خارجه در این گزارش، مطالب متناقضی را مطرح کرده بگونه ای که یکجا گفته ꞌتحریم های مالی و بیمه ای لغو شدهꞌ و در جای دیگر اعلام کرده که ꞌاین تحریم ها هنوز برداشته نشده و باقی مانده استꞌ. همچنین وزیر امور خارجه در یکجا مطرح کرده که ꞌما هواپیما خریداری کردیمꞌ و در جای دیگر، عنوان کرده که ꞌهواپیما نخریدیم.ꞌ ... جالب است که همین گزارش ظریف، نشان می دهد نکاتی که روحانی در مورد قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها و صیانت از حقوق ملت ایران مطرح کرده، خلاف بوده است.» گفته های علیرضا سلیمی، هموند گروه مهتران مَهستان شورای اسلام پیشگان، ششم امرداد ماه ۱۴۰۰ (برگرفته از «اسپوتنیک» ششم امرداد ماه ۱۴۰۰)
۲ ـ
بجای زبانزدِ «مو را از ماست بیرون کشیدن» و با اشاره به شوخی زشت و زیبا ولی
پرآرشِ زیر که آن را دانسته دستکاری نموده و رنگی سازگار با روز و روزگار کنونی به
آن داده ام:
با رونوشت برداری از هماوردی های جهانی ورزشی در رشته های
گوناگون، نمایندگان دولت های گوناگون جهان سرمایه داری نیز هماوردی ویژه ای سامان
داده بودند که پرچانه ترین نمایندگان هر کشور در آن همپا شده بودند. جلوی هر
نماینده، لگنی انباشته از گُه نهاده و با سوت داور، هر آن کس که بیش ترین اندازه
از لگن را در کوتاه ترین زمان سر می کشید، برنده ی هماوردی شناخته می شد و پیشکشی
نیز دریافت می کرد. هنوز اندکی از آغاز هماوردی نگذشته، نماینده ی ولایت اسلام
پیشگانِ خرموش پرور، ناگهان دست از خوردن کشید و وختی شَوَندِ کنار کشیدن وی را پرسیدند،
گفت: بخدا! یک مو در آن دیدم که حالم را بهم زد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر