اگرچه اینجا خبرها دیگر حتی از طریق ملاقات هم به من نمیرسد و فرصت اندک مکالمه تلفنیام در حضور مامور حراست تنها دریچه ارتباطم به دنیای بیرون است، اما گزارشهای تلویزیون حکومت به خوبی مرا در جریان وضعیت اسفبار خوزستان قرار داد.
به خوبی در این سالیان دریافتهام که هر آنچه تکذیب کردند را باید به عنوان عمل حادث شده در نظر بگیرم و این بار نوبت تکذیب و سیل دروغها درباره خوزستان بود. آنچه از میان اخبار پی بردم، این است که مردم تشنه را با سرب داغ پاسخ گفتهاند و آن سرزمین داغدار را دوباره خونچکان کردهاند. تابستان داغ است؛ درست مثل تابستان ۶۷، همین قاتلان هم بودند! آن روز در کسوت «هیأت مرگ» و امروز در کسوت «رئیس جمهور»! دوباره خونریزی و کشتار! اگرچه روی دریای خون عزیزان ما به مسند میرسند، اما طوفان دادخواهی کاخ شان را ویران خواهد کرد.
خون زندانیان سیاسی اعدام شده در ۶۷ با خون جوانان کشته شده در خیابانها از آبان ۹۸ تا تیر۱۴۰۰ در خوزستان و لرستان به فاصله زمانی ۳۳ سال در همین جغرافیا بهم گرهخورد و این را اثبات کرد که تا زمانی که عاملین و آمرین نسل کشی ۶۷ به میز محاکمه کشیده نشوند، هیچ نسلی در امان نخواهد ماند. عزم ما نقطه پایان دادن به تداوم خونریزی و جنایت است! عزم ما دادخواهی است!
با درود به جوانان غیور شهرهای به پاخاسته که این روزها خودم را نه در میان دیوارها که دوشادوش آنها میبینم و نبضم با ضربآهنگ قدمهایشان بر خیابانها میتپد و با تعظیم در مقابل شهدای تشنه لب خوزستان، دوباره فریاد دادخواهیام را بلند میکنم [و] خطاب به حکومت میگویم که خواهر و برادر مرا چرا کشتید؟ و تا زمانی که برای پاسخ دادن این سوالم مقابل دادگاه قرار نگیرید، من صدایم خاموش نخواهد شد؛ حتی در زندان جهنمی سمنان!
مریم اکبری منفرد امرداد ماه ۱۴۰۰ ـ زندان سمنان
برگرفته از «هرانا» هشتم امرداد ماه ۱۴۰۰
زیرنویس پرتور:
زندانی سیاسی: مریم اکبری منفرد
درود بر این بانوی دلاور و استوار
ب. الف. بزرگمهر هشتم امرداد ماه ۱۴۰۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر