رِزقِكُم فی السّماء حقّانا
من گرسنه بسی به سر بردم
رزقم امروز شد فراوانا
روزه بودم به روزهای دگر
از برای رضای رحمانا
هركه كار خدا كند به یقین
روزیش میشود فراوانا
بعد از آن گفت پیش فرمایید
قدمی چند ای رفیقانا
موشكان جمله پیش می رفتند
تنشان همچو بید لرزانا
ناگهان گربه جست بر موشان
چون مبارز به روز میدانا
پنج موش گزیده را بگرفت
هر یكی كدخدا و ایلخانا
بخشی از چکامه ی «موش و گربه» ی جاودانه عُبید
زاکانی
https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/07/blog-post_9360.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر