«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ مرداد ۴, دوشنبه

برافتو

ساز و آوازِ بختیاری

بهمن علاءالدین (مسعود بختیاری) 

ببین اینک دست در دست هم دادن،
جان برای هم دادن چه اندازه* آسان است
ببین حالا وختی با هم باشیم،
راندن دشمن چه اندازه آسان است.

دیگر شب تاریک برای دیدن پگاه
به رَه مَنِشین! خواب خواهد ربود ترا
اکنون می توانی؛ از نتوانستن مگو دیگر!
خود پاشو و همانند آفتاب برآ!

بیا با هم پیمانی ببندیم،
اینک که من و تو همدرد همیم؛
نباید بنشینی، من که برمی‌خیزم!
اینک که من و تو ستونِ همدیگریم،
همانند آفتاب، خود برخیز و برآ!
همانند چشمه پاک و روان باش،
نه همانند آبِ بی جنب و جوش!

برگرفته از «تلگرام»   چهارم امرداد ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

* واژه ی چندی که در ساز و آواز گوش را می نوازد، رساتر و باریک تر از کاربرد «چه اندازه» است که آن را جایگزین «چقدر» نموده ام.  ب. الف. بزرگمهر

ویدئوی پیوست: برافتو



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!