اگر می خواهید خیر از قراردادهای «لوزان» و «وین» تان ببرید، بازخواست را کنار بنهید* و به کار انجام شده و کوشش پربارِ حسن و محمدجواد و عین الله و اینا گردن بنهید؛ تنها کاری که برای تان مانده، دستینه کردن همه ی آن چیزهایی است که سیاه روی سپید نوشته شده و آماده است؛ وگرنه، جز دیپلماسی چیزهای دیگری هم هست.**
از زبان «جنِّ بوداده»: ب. الف. بزرگمهر ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۰
* روز و روزگار دژخیم الدوله و گروهبندی تازه، کمی به
این داستانک می ماند:
مردی به سفر رفته پس از چند سال بازمی گردد که پسربچه ی چندساله ای را در اتاق می بیند و چون جویا می شود، زن می گوید:
حسنی خودمان است که در رفتن تو حامله اش بودم؛ و پس از دقایقی یکی کوچک تر از او به اتاق می جهد و پاسخ آن هم این می شود که حسینی مان است و هنوز مرد وجود این دو را نتوانسته بود حلاجی بکند که صدای شیرخواره ای از اتاق بغل بلند می شود و چون مرد به مواخذه برمی آید، زن می گوید:
اگر می خواهی خیر از حسن و حسین ات ببری، حرف مصطفی را
اصلا نباید بزنی!
برگرفته از «کتاب کوچه»، حرف «ت»، افزوده های الف، زنده یاد احمد شاملو با همکاری آیدا سرکیسیان، چاپ سوم، ۱۳۸۷
https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/03/blog-post_24.html
** خبرنگاری در نشست رسانه ای روزانه ی «کاخ روسیاه» (نامور به سپید) از سخنگوی آن، «جنیفر ساکی» (یا همانا «جنِّ بوداده ی دَم و دستگاه دیوانسالاری یانکی ها») پرسید: ایران هم اکنون یک گفتگوگر بلندپایه ی هستهای دارد که نشان می دهد آنها آرایش (موضع) سخت تری [در گفتگوها] خواهند گرفت. آیا مِهتَرِ جمهوری (همانا «پرزیدنت بادبادی») هنوز بر این باور است که میتواند گفتگو با ایران [بخوان: گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!] درباره ی چالش هستهای را از سر بگیرد؟
«جنِّ بوداده» در پاسخ گفت:
او («پرزیدنت بادبادی») همچنان بر این باور است که یک راه
«دیپلماتیکِ» رو به جلو، بهترین راهِ پیش روست و بازگشت به دورهای از زمان که ما
در مورد توانمندی های هستهای ایران آگاهی داشته باشیم و بتوانیم با همپایان (شرکای)
جهانی خود کار کنیم تا آنها را پاسخگو (مسوول) کنیم، بهترین گام است.
وی در پی افزود:
بخودی خود روشن است که دیوان برونمرزی (وزارت خارجه) باید
برآورد کند به همراه دیپلماسی چه چیزهای دیگری [همانا «واینا»ی «کیر خر
نظامِ خرموش پرور»] نیز هست.
بنیاد داده ها برگرفته از گزارشی رویهمرفته شلخته و نارسا از «اسپوتنیک» ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] و ( ) نیز از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر