در کجای تاریخ ایستاده ای؟
در کجا:
وقتی که شبانه زمین را می شکافند
تا جنایتی را پنهان سازند
و فتوای مرگ،
و ضجه های درد بر گورهای بی نشان
تنها نوایی است که به گوش می رسد.
در کجای زمان:
نکبت این سکون را تنفس می کنی؟
و در انتظار کدام سپیده
تاریکی را بر دوش می کشی؟
دیگر زمان نمانده
غرور خفته ات را بخوان
تا در صحنه ی نبرد:
حقارت مرگ را نظاره کنی
و در تلالو آتش سلاح
خورشید را بیابی.
دیگر زمان نمانده.
داریوش سلحشور
برگرفته از «تلگرام»
برنام را از بوم برگزیده ام. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر