چند روز از انتقالم به بند ۴ میگذرد و در اینجا با دانشمند جوانی آشنا شدهام که خوشبختانه سیاسی هم شده است. علیرضا گلی پور ابتدا دانش آموز تیزهوشی بود که در ۱۴ سالگی دیپلم ریاضی گرفت. فارغ التحصیل الکترونیک از دانشگاه صنعتی شریف است. دکترای مخابرات با گرایش رادیو مکس را در آلمان خوانده و پیش از دفاع از تز خود با اصرار مقامات علمی ایرانی و برای کمک به پروژه های حساس مخابراتی به وطن بازگشته است.
او با امید ارائه ی خدمات ملّی و پژوهشهای علمی و صنعتی
به ایران آمده بود؛ اما با دعوت به کارهای مخابراتی و شنود و نیز همکاری با مجموعههای
مرتبط به سازمان انرژی اتمی مواجه شد و طبیعی بود که زیر بار آن نرود؛ ولی نیروهای
امنیتی تهدید را شروع کردند و بعد هم که حریف ایشان نشدند، وی را بازداشت کردند.
ماجرای فشارهای ضابطان اطلاعات به او به اتهام همکاری با جنبش ۸۸ و بعد هم سپاه
در ارتباط با اجبار به همکاری با پروژه های حساس علمی و امنیتی آغاز شد و بر اساس
سرمشق خانمان برانداز «حفظ نظام اوجب واجبات است» نه تنها با زدن اتهام جاسوسی و
صدور حکم ۱۲ سال حبس برخوردی انتقامجویانه با این سرمایه ی علمی کشور کردند بلکه
باعث بروز بیماری حاد و در نتیجه ایجاد فشار روانی و مالی برای خانواده ایشان هم
شدند. اکنون بیش از ۹ سال است که دکتر مهندس گلی پور در زندان به سر میبرد و این مراحل نیز
در پرونده ی او طی شده است:
۱ ـ وزارت اطلاعات ایشان را از جاسوسی مبرا دانسته و کتباً به دادستانی اعلام کرده است که مورد وی جاسوسی نیست.
۲ ـ معاون علمی و فناوری رئیسجمهور و بنیاد نخبگان اعلام کردهاند، انتظار نداشتند که دعوت از ایشان برای بازگشت به ایران منجر به فشار برای پذیرش شغل اجباری و نهایتاً بازداشت و صدور حکم سنگین شود.
۳ ـ شورای عالی امنیت ملی به دادگاه انقلاب اعلام کرده که ایشان برای خدمات علمی به کشور بازگشته و تحقیقات متخصصان مورد وثوق شورای امنیت نشان میدهد که به هیچ وجه اقدام به جاسوسی نکرده است.
۴ ـ رئیس قوه ی قضائیه علاوه بر دستور برخورداری ایشان از آزادی مشروط، خواستار ارسال این مورد به کمیسیون عفو هم شده است.
۵ ـ بر اساس گزارش کتبی متخصص مغز در سازمان پزشکی قانونی قوه ی قضاییه، ایشان «با عوارض جدی و حتی خطر مرگ» روبرو است و پزشک فوق تخصص ریه در سازمان نیز رسماً اعلام کرده که وی «از نظر جسمی، تحمل کیفر حبس را ندارد.»
متاسفانه به رغم موارد فوق الذکر، قدرت بلامنازع ضابطان امنیتی به حدی شده که این جوان دانشمند هنوز در زندان هست. چندی پیش اصلانی بازجویی وابسته به سپاه به آقای گلی پور گفته بود «آن روزی که از کار برای قسمت شنود خودداری کردی، باید فکر امروز را میکردی» و «حسرت دیدن بچه ات را روی دستت میگذارم.» همچنین وزیری که نماینده ی دادستان و دادیار ناظر بر زندانیان است گفته که «حتی اگر بازجویان و ضابطان هم با آزادی ات موافقت کنند، من نخواهم گذاشت.»
اکنون این سوال مطرح است ضابطان قوه ی قضائیه که حتی از رئیس قوه هم تبعیت نمی کنند، تحت فرمان چه نهادی هستند؟ جنایاتی که این نیروهای مست و متوّهم نه تنها در حق زندانیان سیاسی و عقیدتی بلکه در حق تعداد زیادی از محکومان مالی و جاسوسی و ... کردهاند و نیز ظلم های آشکاری که به صورت پاشاندن خانواده ها و همچنین کشتن سرمایه ی اجتماعی میکنند را به تدریج و پس از آشنایی دقیقتر با موارد مربوطه، گزارش خواهم کرد.
کیوان صمیمی ۲۶
آبان ۱۴۰۰
برگرفته از «تلگرام»
برنام از آن من است. ب. الف. بزرگمهر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر