چنین فیلم هایی* با بزرگنمایی چالش های لایه های نازک هازمانی در برابر چالش های بس بزرگ تر و دردناک ترِ توده های میلیونی مردم ایران، پرتوری کژدیسه از میهن نگونبخت مان بدست داده و جلویِ دیدِ بینندگانِ خود در دیگر کشورها بویژه بینندگانی از اروپای باختری و آمریکای شمالی می نهند که سرراست و ناسرراست، خواسته یا ناخواسته، سودِ آن به جیبِ گل و گشادِ رژیم سگ مذهب اسلام پیشگان می رود و دست ششلول بندهای «جامعه جهانی» را برای داد و ستدهای نان و آبدارتر با دزدان فرمانروا بر میهن مان (گرچه همواره همراه با توسری های درخور!) و چپاول گسترده تر بازتر می کند. درست به همین شَوَند است که باهوش و گوش ترین دست اندرکاران چنان رژیم ایران بر باددهی سزاوار سرنگونی، راه را برای ساخت و پرداخت و نمایش چنین فیلم ها و بگونه ای دربرگیرنده تر، هرگونه کالای نامور به «فرهنگی» اینچنین باز می کنند و آوازه گری و بازاریابی برای آن ها را با جان و دل پذیرا می شوند:
«ما تلاش داریم با تشکیل بازارچه های فرهنگی، حضور آثار فرهنگی هنری [بازاری] ایران [بخوان: گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!] را در بازارهای بینالمللی تقویت کنیم. نیاز است برای بخش های بین المللی تصمیمات درستی بگیریم و به نظر من معرفی فیلم "قهرمان" به اسکار یک انتخاب خوب و درستی بود.» (از گزارش زیر)
امیدوارم با آنچه در بالا آوردم بر بنیاد مَنتیکی ایستا یا
بزبانی گوش آشناتر: «سیاه سپید» برخورد نشود. ساخت و پرداخت یک کالای هنری در هر
زمینه ای که باشد از شمار بسیاری زمینه ها و خاستگاه های گوناگونِ تاریخی و
هازمانی ـ اقتصادی و سیاسی از آن میان، شاید برجسته تر از همه، خاستگاه طبقاتی
هنرمند و شیوه ی نگرش وی به پیرامون خویش برخوردار است که پرداختن به همه ی آن ها
در این چارچوب نمی گنجد؛ بدین سان، هر هنرمندی باید از چنان آزادی درخور برای ساخت
و پرداخت و نمایش هنرش برخوردار باشد. داوری کار، آنهم نه تنها در بازه ی زمانی
کوتاه، از دیدگاه تاریخی با توده های مردم است؛ ولی در همینجا بی اشاره ای کوتاه
به دو سخن باریک و پاکیزه (نکته) نمی توانم از کنار آن بگذرم:
الف. آزادی نیز چون دیگر
جُستارهای هازمانی، بیکرانه نیست و نمی تواند باشد؛ بیکرانگی به آرش هرج و مرج، زدوده
شدن و در فرجام کار، نیستی است؛ بدین سان، آزادی نیز در چارچوب هماوندی های
هازمانی در مانش گسترده و فراگیر آن، در هر جا و زمینه ای کالبد می یابد و با
دگرگونی های بنیادین، باز هم کالبدی نو می یابد؛ و
ب. هنر و کار هنری نیز در
رویکرد هازمانی، سرشت و درونمایه ی خود را نشان می دهد؛ جایی که توده های مردم درباره
ی آن بداوری می نشینند یا باید
بنشینند. با آنکه در این زمینه، چِهرِ (شکل) و کالبد که
به هیچ رو جدا از درونمایه ی خود نیست، برجستگی بیش تری می یابد تا هنر شناخته
شود، سرشت و سوگیری طبقاتی آن، انگ و نشان پایدار خود بدرازای زمان را بر جای می
نهد؛ از سایر چِهرها با گذشت زمان، جز داربست هایی میان تهی (فُرمالیسم) بر جای
نمی مانند؛ کوتاه سخن، هنری که طبقات و لایه های بهره کش و ستمگر از آن برای
پایداری خود سود می برند، هنری راستین نیست.
ب. الف. بزرگمهر ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۰
* جلسه مشترک رئیس سازمان سینمایی و سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، با هدف دستیابی به یک برنامه همکاری جامع برای تقویت حضور پررنگ سینمای ایران در بازارهای منطقهای و جهانی در محل سازمان سینمایی برگزار شد و در بخش پایانی جلسه از معرفی "قهرمان" به اسکار استقبال شد.
خطیب زاده اظهار داشت: در بحث محور مقاومت و ایران فرهنگی باید محصولات سینمایی بیشتری تولید کنیم تا از کیفیت خوبی برخوردار باشد. به طور مثال، ما فقط یک فیلم «بازمانده» را در این زمینه تولید کردهایم. با اشاره به اینکه امروز باید نگاه راهبردی در حوزه ایران فرهنگی داشته باشیم، نگاه وزارت امور خارجه به سینما و سازمان سینمایی نگاهی راهبردی و محتوایی است و ما نیز، آمادگی هرگونه همکاری را برای ارتقاء سینمای ایران داریم.
وی افزود: وظیفه ذاتی ما این است که برای رفع نیازهای کشور شرایطی را برای همکاری نهادهای داخلی با همتایان بینالمللی فراهم کنیم اما لازم است کلیتی از نیازها و خواسته های سازمان سینمایی و فیلمسازان را ترسیم کنید.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران گفت: همچنین، از سینماگران تقاضا داریم ما را در اتفاقات مهم منطقه ای و بین المللی کمک و حمایت کنند. همین که یک فیلمساز در باره یک شخصیت مهم فرهنگی مانند نظامی گنجوی، مولوی یا رودکی اثری بسازد برای ما کفایت میکند. برای همکاری های مشترک میتوانیم یک نقشه مشترک تحت عنوان "پروژه راهبردی تقویت حضور پررنگ سینمای ایران در خارج از کشور [بیگمان در چارچوب خواسته ها و نیازمندی های «نظامِ خرموش پرور»]: طراحی کنیم و بر اساس این نقشه، یک سند بالادستی تدوین کنیم و برنامه ریزی های لازم را انجام بدهیم. پیشنهاد میکنم یک کارگروه مشترک از سوی سازمان سینمایی تشکیل شود و در این کارگروه، نقشه مورد نظر برای حضور پررنگ سینمای ایران طی چهارسال آینده در سطح بینالمللی برنامه ریزی شود و ما نیز در این راه آماده هر نوع کمک و همکاری هستیم.
خطیب زاده خاطرنشان نمود: متاسفانه سهم ایران در این بخش بسیار ناچیز است و ما تلاش داریم با تشکیل بازارچه های فرهنگی حضور آثار فرهنگی هنری [بازاری] ایران [بخوان: گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!] را در بازارهای بینالمللی تقویت کنیم. نیاز است برای بخش های بین المللی تصمیمات درستی بگیریم و به نظر من معرفی فیلم "قهرمان" به اسکار یک انتخاب خوب و درستی بود.
وی تاکید کرد: برگزاری هفته های فیلم در خارج از کشور بسیار مهم است و ما انتظار داریم این هفته های فیلم با قدرت برگزار شود؛ در این زمینه می توانید روی کمک ما و سفرا حساب کنید.
برگرفته از «اسپوتنیک» ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۰ (بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم. برجسته نمایی های بوم، همه جا از آنِ من است. ب. الف. بزرگمهر)
زیرنویس پرتور:
فیلم های جوجو موجوی «جامعه جهانی» پسند با بازیگرانی چون
زلفعلی ندید پدید و خشخاش بانو
این نوشته، رویکردی هازمانی دارد. ب. الف. بزرگمهر ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر