«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ آذر ۲۲, دوشنبه

فرقِ کار گروهی انقلابیِ اصولگرا با گروه های اصلاح طلب و معتدل در همین جاست

«علی باقری کنی درباره ی واپسین چند و چون (وضعیت) «گفتگوهای وین» با بر زبان آوردن (بیان) اینکه دیدگاه های (مواضع) دو سو (طرف) از هم دورند (با هم فاصله دارد) و در جُستارهای گوناگون (موضوعات مختلف) این دوری (فاصله) کم و بیش (متفاوت) است، افزود:
... اما نکته‌ای که در چند روز گذشته وجود داشت، این بود که در مورد دامنه و حیطه ای که موضوعات قابل مذاکره قابل طرح است، در طول این چند روز با تعامل و نشست‌هایی که هم در سطح کارشناسی و هم در سطح مقام‌های ارشد مذاکره کننده برگزار شد، رو به کاهش است و طرفین در حال رسیدن به یک جمع بندی مشخص در مورد دامنه و حیطه موضوعاتی که باید در دستور کار مذاکرات قرار گیرد، هستند. به نظرم این یک پیشرفت بسیار خوبی است که اگر ما بتوانیم در همین دوره زمانی به یک جمع‌بندی در مورد دامنه و حیطه موضوعات قابل مذاکره برسیم، موضوع اهمیت داری است؛ چون ابتدا در این زمینه بین طرفین اختلاف وجود داشت.»۱  

دنباله ی گفته های خرموش کریم الطرفین۲:
... فکرش را بکنید؛ این همه سال گروه قبلی را گفتگو می کردند، بدون اینکه اول از همه دامنه ی موضوعات قابل مذاکره را مشخص کنند.۳ برای همین، دست و پنجه نرم کردن مان با نمایندگانِ «جامعه جهانی» در «گروه ۴ + ۱ + امام نه چندان غایب شان در پشت پرده» شش هفت سال آزگار طول کشیده بود. حال، ما در طول این چند روز با تعاملِ هر چه تمام تر موضع مان را بی رودربایستی و بی هیچ پرده ای در میان، برای طرف های مقابل به نمایش نهادیم و درحال رسیدن به یک جمع بندی مشخص در مورد دامنه و عمق کار هستیم. بحمدلله با پیشرفت بسیار خوبی که کرده ایم، مواضع مان به هم نزدیک تر شده و انشاء الله آن اندک فاصله ای هم که بخاطر رقابت طرف های مان با یکدیگر پیش آمده، برطرف شده، کار جوش خواهد خورد و قضیه فیصله خواهد یافت. فرقِ کار گروهی انقلابیِ اصولگرا با گروه های اصلاح طلب و معتدل در همین جاست.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۰

۱ ـ برگرفته از «اسپوتنیک»  ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخورِ نخستین بندِ برگرفته از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ  «مرد باید كه دهد و ستاند؛ چه نظام كارها به داد و ستد است تا او را بزرگ و كریم الطرفین توان گفت.» برگرفته از نوشتار (رساله) «دلگشا» جاودانه عُبید زاکانی و گنجانده شده در نوشتارِ «من نمی دانم این چه حکمتی است؟»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/12/blog-post_8.html

۳ ـ قزوینی با پسركی قول كرد كه یك دینار بدو بدهد و یك نیمه كیر در كون او كند. چون بخفت؛ مردك تمام در كونش انداخت. گفت: نه یك نیمه قول كرده بودیم؟ گفت: من نیمه ی آخر قول كرده بودم.

 

جاودانه عُبید زاکانی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!