مولوی گُرگیج، امام آدینه ی اینک برکنار شده ی آزادشهر (گالیکش؟) در استان گلستان، گفته بود:
«مادر امام زین العابدین (ع)، دختر یزدگرد ساسانی بود و عُمَر بن خطاب پس از فتح ایران، او را به ازدواج امام حسین (ع) درآورد و ۹ امام پس از آن نیز از همین نسل بوجود آمدهاند؛ در نتیجه اگر خلافت عُمَر بن خطاب را نپذیریم، اعتبار امامان و نسب آنان را زیر سؤال بردهایم.»۱
پس از آنکه این سخنان «قلوب مسلمانانِ [شکم سیر] بویژه
مردم ایران اسلامی [بخوان: خرموش های دزد شکمباره!] را جریحهدار کرد
و با واکنشهای زیادی روبرو شد»۲ ، «نشانه خدا» نورمفیدی، نماینده ی «ولی
سفیه» در استان گلستان هم [که زمینه ای درخور برای ماهیگیری از آب گل آلود یافته بود]
از او پشتیبانی نمود و در بیانیهای ار خود در کرده، چنین نوشت:
«به نظر اینجانب این
حادثه به وضوح ثابت کرد که سیاست تقریب و وحدت امت اسلامی که برگرفته از آموزههای
اهل بیت (علیهم السلام) و ملهم از اندیشههای امام راحل عظیم الشان (ره) و مقام
معظم رهبری (مدظله العالی) است از ضرورتهای عصر حاضر و بسیار هوشمندانه بوده و میبایست
بیش از پیش تقویت شود.»۳
این پشتیبانی بروشنی نشان داد که ساخت و پرداخت ۱۲ امام بر بنیاد شمارگان سپندینه در کیش های کهن تر ایرانی از آن میان، شمارگان ۶ و «بس شماره» (مضرب) های آن: «۱۲، ۷۲ و ...» از بیخ و بن، هیچگونه هماوندی با کیش اسلام ندارد و می توان با افزودن نام «عُمر پور خطّاب» (نامور به «عُمر گجسته» نزد نیاکانِ ایرانیان) و سایر امام های سُنّی به سیاهه ی امام های کنونی در گام نخست، دل های زخم خورده ی (همانا «قلوب جریحه دار شده») اسلام پیشگانِ شکم سیر و خرموش های دزد شکمباره را دوخت و درمان کرد و در گام پسین و پس از آن، پیامبر دروغین ترسایان: عیسا مسیح و کَاَنَّهُ، موسا کلیم الله را نیز به آن ها افزود و کیشی جهانی بر بنیاد خواست و آرزوی پیامبر خوش اندیشه ی ایرانی: مانی ساخت تا بزبان مار و کژدم گزیده ی همه ی کوته بینان از هر کیش و آیینی، «قالِّ قَضّیه» را کند و بدین سان، یکی از کارآترین ابزارهای امپریالیست ها و نوکران رنگارنگ شان برای افکندن تخم بدخواهی و کینه و دشمنی میان همه ی مردم جهان از هر کیش و آیینی شان را از دست پلیدشان بیرون کشید و نگذاشت در کنار ترفندهای دیگری که در انبان خود دارند، جنگ های نامور به چلیپایی (صلیبی) راه اندازند.۴
از این ها که بگذریم، واکنش «مولوی عبدالحمید»، امام
آدینه ی شهر زاهدان به گفته های امام برکنار شده نیز شایان درنگ است:
«اهل بیت نبی اکرم صلیاللهعلیهوسلم از مشترکات اهل سنت و برادران شیعه
هستند که هر دو فریق به آنان احترام خاصی قائل هستند و محبت میورزند. اهل سنت بالاتفاق به حضرت رسول صلیاللهعلیه و
سلم و ائمه و بزرگان اهل بیت عشق میورزند و آنان را جزو مقدسات خود میدانند و به
بزرگی و مقام اهل بیت اعتقاد دارند و از روی محبت، اسامی نزدیکان حضرت رسول صلیالله
علیه و سلم اعم از صحابه و اهل بیت رضیاللهعنهم را بر فرزندان خود میگذارند.
نام اهل بیت در میان برادران شیعه و اهل سنت به قدری زیاد است که این نشان از آن
دارد که هر دو فریق با اهل بیت محبت دارند. عقیدۀ امامجمعۀ محترم اهل سنت گالیکش نیز عینا همین است. اگر در صحبتهای
اخیر ایشان در مراسم نماز جمعه تعبیری به کار رفته، قطعا قصد اهانت و توهین نداشتهاند؛
چون این برخلاف عقیدۀ خودشان است.، چنانکه بیانیهای که پس از این سخنان صادر کردهاند،
کاملا واضح و روشن است و شائبه قصد اهانت را به صراحت رد کرده است. توصیۀ بنده این است که مسلمانان اعم از شیعه و
سنی و همۀ گرایشهای اسلامی وحدت و اخوت اسلامی را رعایت کنند و مواظب باشند
دشمنان سوء استفاده نکنند. دشمن در کمین است تا بزرگنمایی کند و تفرقه بیندازد.
فریقین باید حرمتها را حفظ کنند تا فرصت سوء استفاده از دشمنان قسمخورده سلب
شود.»۵
بماند که آنچه در کردار از سوی گروه هایی چون «داعش»،
«طالبان» و گروه های کوچک و بزرگ دیگری همسان آن ها اینجا و آنجا رخ داده و می دهد
تا چه اندازه نشان از دلباختگی مرگبارشان به «ائمه و بزرگان اهل بیتِ» شیعیان
داشته و دارد؛ به هر رو، شیوه ی برخوردِ این آخوند دورو۶ در پشتیبانی زیرجُلی از آخوند
گرگیج و منطق سست و سردرگمِ سخنان وی۷ را می توان با اندک پیچاندنِ
زبان کژدم گزیده ی وی، چنین بر زبان آورد:
او گه گیجه گرفته و نمی تواند مانند من که هم از توبره
عربستان می خورم و هم سر در کاهدان رژیم شیعه باور دارم، تراز سزاواری پدید آورد
که نه سیخ بسوزد و نه کباب.
ب. الف. بزرگمهر دوم دی ماه ۱۴۰۰
پی نوشت:
۱ ـ برگرفته از «کبنا» ۲۶ آذر ماه ۱۴۰۰
۲ و ۳ ـ همانجا
۴ ـ شگفت زده نشوید جوندگان کوته بینِ «جهان پسا مدرن»! تا آن هنگام که سرمایه داری جان در بدن دارد، در کنار شمار دیگری از گزینه های جهانی و فراسرزمینی، چنین گزینه ای نیز از زمینه ای درخور بویژه در اروپا برخوردار است.
۵ ـ برگرفته از «خبرگزاری برنا» ۲۴ آذر ماه ۱۴۰۰
۶ ـ زمانی در گذشته با خوش بینی به وی می نگریستم.
۷ ـ ... گرچه سخنان وی از هسته ای درست درباره ی باهوش و گوش ترین و همزمان، سنگدل ترین امام سنّی ها برخوردار است که برای جلوگیری از شورش های پی در پی و فزاینده ی ایرانیان، چنین ترفندی بکار برده بود تا دین و آیینی وامانده، ددمنشانه و باید بیفزایم، بس کودکانه در سنجش با دین ها و آیین های ایرانی و ناسازگار با فرهنگی بس پیشرفته تر در سرزمینی پهناور را جا بیندازد و با این همه، بی سر بریدن ها، زبان بریدن ها و خونریزی های بیشمار جلو نرفت؛ ترفندی که بدرازای زمان، گام بگام در برابر آیین های چهارگانه ی چیره ی سُنّی ایستاد و بویژه با پیدایشِ «شیعه هفت امامی» و سپس تا اندازه ای «دوازده امامی»، آن دین و آیین های پیش پا افتاده ی نخستین را در سده ی نهم خورشیدی از بخش های بزرگ کانونی ایران و برخی جاهای دوردست تر روفت و اسلامی با رنگ و بوی ایرانی پدید آورد.
پی افزوده:
شیعه ای در مسجد رفت. نام صحابه دید كه بر دیوار نوشته.
خواست كه خیو [تُف] بر نام ابوبكر و عُمَر اندازد، بر نام علی افتاد. سخت
برنجید و گفت:
تو كه پهلوی اینان نشینی، سزای تو این باشد!
جاودانه عُبید زاکانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر