«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ آذر ۲۷, شنبه

خوب! ما این کارها را آنجا یاد گرفته بودیم و خلق و خوی مان شده بود

خوب! ما این کارها را  آنجا یاد گرفته بودیم و خلق و خوی مان شده بود. هیچ معنا نداشت که آن همه شامپانزه ی مادینه از آن سوی شیشه برای ما غِر بریزند و ما نتوانیم حتا به یکی شان دست برسانیم؛ ناچار شدیم قفل را بشکنیم و خودمان را به آن ها برسانیم که شامپانزه های نرینه ی ناخودی این بلا را به سرمان آوردند.

از زبان شامپانزه ی خدابیامرز پیش از مرگ جانگدازش:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۰ 

***

مرگ شامپانزه ایرانی پس از انتقال به کنیا

باران شامپانزه ایرانی که به یک مرکز نگهداری از این حیوانات در کنیا منتقل شده بود، کشته شد.

به گزارش اسپوتنیک، باران، شامپانزه چهار ساله که از باغ وحش ارم در ایران به "پناهگاه شامپانزه های سوئیت‌واترز" در کنیا منتقل شده بود تا زندگی جدید خود را آغاز کند، کشته شد.

طبق قوانین کنیا همه شامپانزه‌های جدید باید تحت یک دوره قرنطینه ۹۰ روزه قرار بگیرند که باران نیز دوره قرنطینه خود را از زمان ورودش به پناهگاه با موفقیت به پایان رسانده و از قرنطینه به زیستگاه اصلی شامپانزه‌ها منتقل شده بود.

او در مرحله اولیه ادغام با دیگر شامپانزه ها در یک مرکز، نگهداری می شد که در آن می‌توانست با شامپانزه‌های دیگر تنها از راه دور و بدون تماس فیزیکی در تماس باشد. این مرحله برای کمک به آنها برای آشنایی با یکدیگر ضروری است تا بتوانند مرحله بعدی ادغام را طی کنند. اما باران قفل ایمنی را شکست و خود را به منطقه جداسازی شامپانزه‌های دیگر رساند.

سایت رسمی "پناهگاه شامپانزه‌های سوئیت‌واترز" در توئیتی با اعلام این خبر افزود: نزاع بین باران و شامپانزه های دیگر رخ داد و حضور مراقبان حفاظتگاه برای جلوگیری از حادثه، موثر واقع نشده و در این درگیری باران دچار جراحات شدید شد و به رغم اقدامات انجام گرفته،‌ این حیوان تلف شد.

از آنجا که قرار بود باران، جوان‌ترین عضو این خانواده بزرگ با وجود ۳۴ شامپانزه باشد، مسئولان این حفاظتگاه نسبت به از دست دادن آن ابراز تاسف بسیار کرده‌اند.

برگرفته از «اسپوتنیک»   ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۰

بختی برای ویرایش این گزارش پارسی آمیخته به عربیِ اینجا و آنجا شلخته نداشتم.  برجسته نمایی های بوم از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!