کجاست اینجا؟ این بار، سیستان و بلوچستان نیست؛ خوزستان هم نیست؛ ولی آیا در این کشور تفاوتی هم می کند؟ کودکان ایران در بسیاری از منطقه های دور از چشم و دسترس، اینگونه آموزش می بینند. بزرگ تر که می شوند، برخی از آن ها از روی تنگدستی به ناگزیر به بزهکاری های کوچک و بزرگ دست می یازند و سهم شان در رژیمی تبهکار و فرومایه، ریسمان گره دار الهی است تا به جهانی دیگر پرواز کنند. کمی دورتر از آن ها آقازاده ها جشن و شادمانی «پورشه پارتی» برگزار می کنند؛ بیگمان در کنار هنرهای دیگری که به آن ها آراسته اند، نماز نیز خوب می خوانند که از «اهمِّ واجبات» است و در چنین کشوری کار بی آن پیش نمی رود.
چنین بود سرنوشت انقلابی بزرگ و توده ای که چادری سیاه بر سرش کشیدند و کارش را ساختند. اینک، نوبت دهن کجی به همه ی جانباختگان، خانمان از دست دادگان و بیشمار فداکارانی از میان توده های مردم، کارگران و روشنفکران خلقی این سرزمین است که جان شان را بر کف دست گرفتند تا رژیم پلید و خودکامه ی پادشاهی را به این امید که زندگی توده های مردم بهبود یابد به زیر کشند. چنین اوضاعی آن نبود که آن ها می خواستند و برایش کوشیدند و جان باختند. گرچه، اینچنین نیز نخواهد ماند و در برای همیشه روی این پاشنه نخواهد چرخید! بسیاری از شما تاوان تبهکاری های تان را بسان شاه گوربگور شده در همین جهان پس خواهید داد و اگر زودتر دراز بدراز شدید، توده های مردم استخوان های تان را نیز به آتش خواهند سپرد؛ بی هیچ گور و نام و نشانی: نفرین شدگان تاریخ!
ب. الف. بزرگمهر ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/04/blog-post_31.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر