«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ اسفند ۱۳, جمعه

کَاَنَّهُ ممکن است در دوباره بروی پاشنه ی دیگری بچرخد ...

برادران! ما که مع الاسف کونسو شده و آب از سرمان گذشته است. حال چه توفیری دارد به کدام سو کون مان را بچرخانیم؟ به هر سو که بچرخانیم، دشمنِ لامروت حَیّ و حاضر است و بی آنکه فرصتی برای اندیشیدن و چاره جویی بدهد، تنقیه مان می کند؛ گیریم که آن یکی ها با بداخمی فرومی کنند و این یکی ها کمی ملایم تر و با خوشرویی. ما برای دوره ای کون مان را به سوی شرق گرفتیم تا این ها نیز بی بهره نمانند و شاید گشایشی باشد تا از شَرِّ غربی ها علی الخصوص «شیطان بزرگ» رها شویم؛ ولی آیه ی الهی نیست که تا ابد همینجور بماند. می دانید که برادران سوداگر و بازرگان مان که حق بزرگی به گردن مان دارند از این چرخش چندان خشنود نیستند؛ البته نه آنکه سودی نبرند؛ سود می برند که انشاء الله حلال شان باشد؛ ولی به هر دلیلی، تعامل با غرب را بیش تر خوش دارند. برای همین به شما و باز هم علی الخصوص به برخی از برادران تندروی مان که هر بار با یک مویز گرم می شوند و بار دیگر با یک غوره سردی شان می شود، توصیه اکید می کنیم که کمی بیش تر آینده نگر باشند و روسیه و چین و اینا را با حلوا حلوا گفتن، بیش از اندازه بالای سرشان نگذارند که ما را بیش تر بچاپند و بگایند. ما نمی دانیم خداوند رحمان و رحیم با حکمت بیکران خود، همین یک دقیقه ی دیگر چه آشی برای مان بار گذاشته و بزور دَگَنَگ بخوردمان بدهد. ما هم که همگی بحمدلله دیندار هستیم و نمازهای مان را انشاء الله سرِ وخت می خوانیم، ناچاریم به حکمت متعالی او که از «آسمان هفتم»، همه مان را با دقّت زیر نظر دارد، گردن نهاده و فرمانبردار اوامرش باشیم. کَاَنَّهُ ممکن است در دوباره بروی پاشنه ی دیگری بچرخد و ما دوباره ناچار شویم به دامن غرب غش کنیم. حال، اینکه چگونه هم روی مان به آن سو باشد و هم کون مان، نمی دانیم و جز انگشت حیرت بدندان گزیدن، کاری از دست مان برنمی آید. فکر هم نمی کنم، بزرگ ترین علّامه های مان هم بتوانند راه چاره ای برای این مُعضلِ عظیم علمی و عملی بیابند. انشاء الله خدای تعالی، خود راهی برای آن یافته و از سردرگمی نجات مان دهد. خدایا! پناه بر تو!

از زبان «کیر خر نظام خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ اسپند ماه ۱۴۰۰

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!