«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ فروردین ۵, جمعه

گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری

درست است که گناه از کشورهای امپریالیستی است و تنش و جنگ افروزی از انگولک ها و تبهکاری های آن ها سرچشمه می گیرد؛ درست است که دولت اوکراین، «پیمان نامه ی  مینسک» را زیر پا نهاده است؛ درست است که ... ولی، روسیه را باید بزه ور (متهم) شناخت و به دادگاه سپرد!

به انگیزشِ (مناسبت) واکنشِ روسیه۱ به آمادگی هر دم فزاینده ی «نئونازی» ها و ملی گراهای کور اوکراینی در آستانه ی یورش به سرزمین های روسی زبان «دونباس» (اوکراین) و «کریمه» (روسیه) با پشتوانه ی همه سویه ی «یانکی» ها و انگلیسی ها بیانیه ای از خود درکرده اند؛۲ بیانیه ای دوپهلو و فریبکارانه۳ که هر چه با خود کلنجار رفتم تا از کنار آن بگذرم، نتوانستم؛ تنها کاری که هنگام خواندن شتابزده ی آن انجام دادم، نوشتنِ یادداشت های کوتاهی («کامنت») بر روی آن بود که کم و بیش، درباره ی همه ی نوشتارهایی که در رایانه ام پیاده می کنم به انجام می رسانم.

به دو شَوَند دربرگیرنده (کُلّی) و سمت و سو یافته (کُنکِرِت / concrete) نمی خواستم به چنین بیانیه ای بپردازم:
الف. از چندی پیش به این سو و بگمانم در بازه ی زمانی نه چندان کوتاهی، بررسی باریک بینانه ی یادداشت ها و نوشتارهای این جریان وامانده ی سیاسی و پرداختن به آن ها را کنار نهاده ام؛۴ و
ب. پا ننهادن در جنگ و ستیزهای میان جریان های جدا شده از این جریان سیاسیِ آب رفته یا همچنان نیم بند آویخته به آن که برخی شان نیز تن به چاکری و مزدوری گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان نیز داده و رویهمرفته نادان تر و نیرنگبازتر از خودِ این جریانِ چپ نمایِ همایشی ـ نمایشی هستند.

بدین سان، شَوَندِ بنیادینِ پرداختن به این بیانیه ی دوپهلو که با بندهایی از آن نیز همداستانم نه سفسطه بازی های آمیخته به دوغ و دوشاب یا پشتک واروهای چشم آزارِ پرکاربرد در آن که در بیش تر نوشته ها و یادداشت های گاهنامه شان نیز به آن برمی خوری و نه حتا برخوردِ «پاسیفیستی»۵ چشم آشنا که چینش شگرف و سر به توی بندهای این بیانیه ی سرهم بندی شده است۶ که با بدیده گرفتن برجستگی جُستارِ آن که از سویه ای جهانی و سرنوشت ساز، نه تنها برای روسیه و اوکراین و حتا اروپا که برای همه ی جهان و زیست بوم آدمی برخوردار است، آن را سخت گمان برانگیز نموده است؛ گویی قلم بِمُزدی آن را نگاشته است.

من سر تا پای این بیانیه را چندین بار با باریک بینی درخور خواندم و هر بار نتوانستم بر نیرنگبازی نهفته در آن چشم بپوشم و با چنین پنداری خود را گول بزنم که شاید آن چینش شگرف بندها پیامدِ پس و پیش کردن های از سرِ نادانی یا از آن بدتر خریتی باشد که نمونه هایی چند از آن را پیش تر در گاهنامه شان دیده بودم. نه! به هیچ رو چنین نیست و نمی تواند باشد؛ بندها دانسته و آگاهانه سر هم بندی شده اند. بدین سان، برآیند (نتیجه) آن نیز چیزی شگرف و ناروا از آب درآمده است:
درست است که گناه از کشورهای امپریالیستی است و تنش و جنگ افروزی از انگولک ها و تبهکاری های آن ها سرچشمه می گیرد؛ درست است که دولت اوکراین، «پیمان نامه ی  مینسک» را زیر پا نهاده است؛ درست است که ... ولی، روسیه را باید بزه ور (متهم) شناخت و به دادگاه سپرد!۷ برآیندی یادآور یکی از پرآرش ترین و غم انگیزترین زبانزدهای ایرانی:
گنه کرد در بلخ آهنگری      به شوشتر زدند گردن مسگری۸

ب. الف. بزرگمهر   چهارم فروردین ماه ۱۴۰۱

پی نوشت:

۱ ـ بنگرید به یادداشتِ هشدارآمیز و همراه با پیش بینیِ «نه یک گام به پس!»  ب. الف. بزرگمهر   هفتم بهمن ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/01/blog-post_27.html

۲ ـ بیانیه ی «کمیته مرکزی حزب [همجنان نامور به] توده ایران» درباره ی جنگ در اوکراین به تاریخ ششم اسپند ماه ۱۴۰۰ (گنجانده شده در «نامه مردم»  شماره ی ۱۱۵۰)

۳ ـ «شایان درنگ آن چند الف بچه ی مزدور انگلیس که بیانیه ای دوپهلو از خود در کردند»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ اسپند ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/03/blog-post_46.html

۴ ـ ... گرچه باید همینجا بیفزایم که زین پس چنین نخواهد بود و تا آنجا که بتوانم این جریانِ «کاریکاتور سوسیال دمکراسی باخترزمین» و سربارِ جنبش توده ای ـ کارگری ایران را خواهم کوبید.

۵ ـ همزیستی آشتی آمیز (صلح) بی رنگ و بو؛ بی رنگ و بو در اینجا به آرش بی هیچ سمتگیری روشن هازمانی ( اجتماعی ) و سیاسی است. در هماوندی با آن، همچنین بنگرید به یادداشتِ «در پشتیبانی از روسیه در جنگی از برخی سویه ها نابرابر با کشورهای امپریالیستی دودلی بخود راه ندهید!»  ب. الف. بزرگمهر   دهم اسپند ماه ۱۴۰۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/03/blog-post.html

۶ ـ با این همه دریغم آمد که برخی از سویه های بیانیه ی یاد شده و روندی که به سر هم بندی شدن آن انجامیده را نادیده بگیرم و یادآور نشوم. برای این کار، همان یادداشت های کوتاه («کامنت») با شتاب نوشته شده ی یاد شده در بالا بس بود؛ آن ها را کم و بیش بی هیچگونه ویرایشی درون [ ] در خود بیانیه گنجانده ام.  

۷ ـ ... و بیگمان، بسیاری از شما می دانید که آماج سخن از چنان دادگاهی، جز دادگاه «ششلول بندهای جامعه جهانی»، جایی دیگر نیست و نمی تواند باشد!

۸ ـ سخنی باریک و پاکیزه را نیز باید درباره ی این زبانزد کهن یادآور شوم. در یک جستجوی اینترنتی درباره ی خاستگاه این زبانزد به شمار نه چندان کمی از یاوه گویی های بی پایه و بنیاد برمی خوری. برای نمونه، در یکی از آن ها با گنجاندن کبوترِ نامه بر در داستانی سست و ساختگی، نامه ی فرمانِ گردن زدن آهنگر بجای اینکه به بلخ برود با کبوتر ره گم کرده در داستان ریشخندآمیز به شوشتر می رود و چون در این شهر، آهنگری در کار نبوده، والی آنجا برای انجام فرمانِ رسیده از والی بلندپایه تر از خود، دستور گردن زدن مسگری را می دهد؛ در حالیکه بگمان بسیار نیرومند، کاربرد آهنگر و مسگر و شوشتر و بلخ در این زبانزد از سویه ای نمادین برخوردار است و از بیدادی تاریخی گواهی می دهد که جایی در یکی از ایلخان های سده میانی رخ داده که هیچکس دلِ اشاره کردن سرراست به آن را نیز ندارد؛ چه برسد به پرخاش به چنان بیدادی! روندی ریشه گرفته از دوران دورتر «خاورخودکامگی دیرینه پا» («استبداد شرقی») و چشم آشنا برای همه ی ما ایرانیان که تا دوران کنونی نیز پی گرفته شده و می شود.   

به نمونه ای دیگر از چنین داستان پردازی های کودنوار، ریشخندآمیز و باید بیفزایم: تبهکارانه ای که در آن آمیخته واژه ی بس نادرست «ماستمالی» جایگزین آمیخته واژه ی کهن و پرآرشِ «ماسمالی» شده پیش تر اشاره نموده بودم. بنگرید به یادداشت زیر:
سخنی چند درباره ی «آمیخته واژه» ی «ماسمالی»، ب. الف. بزرگمهر   ١٩ فروردین ماه ١٣٩١

https://www.behzadbozorgmehr.com/2012/04/blog-post_6336.html

چنین داستان پردازی هایی که شمارشان نیز هر روز بیش تر می شود به هر شوندی و افزون بر همه ی چیزهای دیگر، تبهکاری بسیار بزرگی است که خواه ناخواه نابودی فرهنگ ریشه دار ایرانی و خشکاندن آن را نشانه گرفته و می گیرد. 

***

بیانیهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران دربارهٔ جنگ در اوکراین: همراه با کارگران و زحمتکشان جهان و نیروهای مترقی، برای صلح، بر ضد جنگ، تجاوزگری و امپریالیسم

بحرانی که از سال ۲.۱۴/۱۳۹۳ تحولات داخلی و بین‌المللی را در ارتباط با اوکراین، در جنوب غربی فدراسیون روسیه، بغرنج کرده بود، با شروع حمله نظامی روسیه به اوکراین در بامداد پنجشنبه ۵ اسفند، ابعاد گسترده‌تر و خطرناک‌تری یافت. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، با صدور فرمان حمله نظامی به اوکراین درگیری نظامی خطرناک جدیدی را آغاز کرد که به‌واقع می‌تواند صلح جهانی را به طور جدّی تهدید کند [بسود و زیان کدام نیروها؟ هنگامی که به آن اشاره نمی کنی، آن «صلح جهانی» که چیزی جدا از «رزم جهانی کارگران و زحمتکشان جهان در رویارویی با بهره کشان جهان» نیست، خواه ناخواه، هواداری از ششلول بندهای نامور به «جامعه جهانی» و پشتیبانی از بهره وری های ناروای شان از آب درمی آید و تو میرزابنویس نمی توانی آن را ندانی. برای هیچ و پوچ نیست که به کلی گویی روی آورده ای]. هدف‌های اعلام شدهٔ روسیه در این یورش نظامی، حمایت از استقلال و امنیت روسیه و جمهوری‌های اعلام شده در دونتسک و لوگانسک در شرق اوکراین، جلوگیری از پیوستن اوکراین به پیمان نظامی ناتو، و تغییر دادن مسیر سیاسی آیندهٔ آن کشور به‌دور از نظامیگری و فعالیت‌های نیروهای فاشیستی است.

حزب تودهٔ ایران ضمن ابراز نگرانی از پیامدهای فاجعه‌بار این تصمیم دولت روسیه، مداخلهٔ نظامی روسیه در اوکراین را محکوم می‌کند. ما تأکید می‌کنیم که احترام به استقلال و تمامیت ارضی همهٔ کشورهای عضو سازمان ملل متحد و مداخله نکردن در امور داخلی کشورهای دیگر، از بنیاد‌های اصلی منشور سازمان ملل متحد و همزیستی مسالمت‌آمیز است و باید رعایت شود [حرف مفت و کلی گویی های «پاسیفیستی» بدون دیدن یا بدیده گرفتن بلای بزرگی که داشت رخ می داد].

پنهان نیست که کارنامهٔ مداخله‌های تجاوزکارانهٔ ناتو و قدرت‌های امپریالیستی و منطقه‌یی، خود بسیار خونین است. بی‌اعتنایی آنها را به قوانین بین‌المللی و از جمله منشور سازمان ملل متحد پیش از این در هجوم‌های خودسرانه و خونین آنها به یوگسلاوی، عراق (دو بار)، افغانستان، سوریه، مالی، سومالی، لیبی، هاییتی ، و دیگر کشورها دیده‌ایم. این بی‌اعتنایی به قوانین بین‌المللی و قلدری و تجاوزگری در عرصهٔ روابط بین‌المللی، فضایی را به وجود می‌آورد که اکنون دولتی مثل دولت الیگارش‌های روسیه هم با احتساب برخی توانایی‌های نظامی ـ اقتصادی که دارد، با تحریک‌های ناسیونالیستی از آن بهره می‌گیرد.

ما در مقاله‌ای در “نامهٔ مردم”، ارگان  مرکزی حزب تودهٔ ایران، در تاریخ ۲۵ بهمن امسال، تحلیل و موضع حزب را در قبال شرایط ایجاد شده در اوکراین بر اثر موضع‌گیری‌های تحریک‌آمیز و خطرناک ناتو و دولت‌های امپریالیستی و به‌ویژه آمریکا و بریتانیا علیه روسیه، به‌روشنی تشریح کردیم و بر ضرورت مبرم انتخاب گزینه‌هایی مبتنی بر حفظ صلح و امنیت ملّت‌ها تأکید کردیم [من به این نوشتارِ رویهمرفته خوب سر زدم  و آن را خواندم. در جایی از آن، چنین آمده است: «... نگرانی های امنیتی روسیه پایه ی واقعی دارد.» سمتگیری درست آن نوشتار با آنکه با کلی گویی هایی در اینجا و آنجا همراه است، نه تنها در سمت و سوی این بیانیه ی دوپهلو نیست که بر گمان برانگیز بودن آن بسی می افزاید]. در ارتباط با مسئلهٔ اوکراین و اختلاف‌هایش با روسیه، حزب ما از فعال و اجرا شدن مفاد و سازوکارهای “توافق‌نامه‌های مینسک” (سپتامبر ۲۰۱۴ و فوریه ۲۰۱۵) بین دولت‌های این دو کشور حمایت می‌کند. این توافق‌نامه‌ها برای پایان دادن به تنش و درگیری نظامی در منطقهٔ دونباس و احترام به استقلال و یکپارچگی اوکراین تنظیم شده و به امضای هر دو طرف رسیده، و نیز شورای امنیت سازمان ملل متحد در قالب دو قطعنامه، توافق ها را تأیید کرده است. اختلاف‌های بین روسیه و اوکراین و پیدا کردن راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز بر اساس مفاد این توافق‌نامه‌ها و قوانین بین‌المللی حل‌شدنی است [این ها کلی گویی و یاوه است؛ زیرا هستینگی زیر پا نهاده شدن آن پیمان نامه از سوی رهبری پوشالی اوکراین و ابزار دست امپریالیست های آمریکایی و انگلیسی و سال ها کشتار مردم بیگناه در آن دو جمهوری خودمختار را نادیده می گیرد].

خودداری دولت اوکراین از اجرای توافق‌نامهٔ مینسک ۲ (۲۰۱۵) و پذیرش خودمختاری دو منطقهٔ محل سکونت روس‌تباران در دونباس در چارچوب کشور واحد اوکراین، بی‌اعتنایی دولت اوکراین به اذیت و آزار روس‌تباران به دست نیروهای افراطی و نئو-نازی، تشدید حملات گاه و بیگاه نیروهای نظامی اوکراین به “جمهوری‌های خودمختار” دونتسک و لوگانسک در ماه‌ها و روزهای اخیر- که ناظران سازمان امنیت و همکاری اروپا (او.ای.سی.دی) وقوع آنها را تأیید کرده‌اند، در کنار آتش‌بیاری دولت‌های آمریکا و بریتانیا، از یک طرف شرایط را متشنج و برای شروع جنگی همه‌جانبه فراهم کرد [واقعیت همین است که در این پنجمین بند، لابلای یاوه گویی های دیگر، به میان آمده است].

به‌علاوه، باید گفت که زمینهٔ درگیری‌های خونین کنونی بین روسیه و اوکراین در تنش‌آفرینی‌های ناشی از احترام نگذاردن کشورهای امپریالیستی و پیمان نظامی تجاوزگر و توسعه‌گر ناتو به توافق‌های حاصل شده در مقطع فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ و پایان “جنگ سرد” است. در مذاکرات بین رهبران کشورهای امپریالیستی عضو ناتو و نمایندگان رهبری آخرین دولت اتحاد شوروی در ششم مارس ۱۹۹۱، دولت‌های آمریکا، بریتانیا، فرانسه، و آلمان متعهد شده بودند که پیمان ناتو قلمرو خود را فراتر از مرزهای شرقی آلمان واحد در کشورهای اروپای شرقی گسترش نخواهد داد. اما در سه دهه گذشته، ناتو- که قاعدتاً باید پیمان نظامی کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس در اروپای غربی و شمال قارهٔ آمریکا باشد- به‌تدریج قلمرو خود را به اروپای شرقی گسترش داد و چهارده کشور اروپای شرقی شامل سه جمهوری سابق اتحاد شوروی را یکی پس از دیگری به عضویت خود درآورد. بر همین اساس است که دولت فدراسیون روسیه اعلام می‌کند که دولت‌های امپریالیستی تعهدهای داده شده در سال ۱۹۹۱ را نادیده گرفته‌اند و با گسترش قلمرو ناتو، امنیت آن کشور را به خطر انداخته‌اند [این ها واقعیت هایی است که نمی توان به آسودگی از سر خود واکرد (انکارناپذیر)] .

کودتای نیروهای فاشیستی در جریان انتخابات ۲۰۱۴ و برکنار کردن رئیس‌جمهور منتخب آن کشور، و در پی آن، درخواست دولت اوکراین برای عضویت در ناتو، سرازیر شدن تسلیحات مدرن غربی به اوکراین که همچنان ادامه دارد، و آموزش ارتش آن کشور به‌وسیلهٔ مشاوران غربی، و به‌علاوه، ورود شبه‌نظامیان فاشیست به نیروهای انتظامی و نظامی اوکراین، عملاً عرصهٔ نفوذ ناتو را به نزدیکی مرزهای روسیه- همسایهٔ شرقی اوکراین- گسترش داده و این پیمان تجاوزگر را در آستانهٔ ایجاد پایگاه نظامی در نزدیکی مرزهای فدراسیون روسیه قرار داده است [بله! با یک ویراستاری بنیادین که بسیاری از آن  پایگاه ها ساخته شده بودند].

حزب تودهٔ ایران بر این اساس سیاست نظامی‌گرایانۀ تهدیدآمیز گسترش ناتو به سوی شرق اروپا و دامن زدن به تنش‌های خطرناک و ایجاد زمینه‌های درگیری‌های مرگ‌بار و ویرانگر را محکوم می‌کند [این را می بایستی بجای آن بند نادرست، همان نخست می نوشتی و نه اینجا!].

ادامهٔ بحران‌های سیاسی-اقتصادی داخلی کشورهای قدرتمند سرمایه‌داری غرب و به‌ویژه در آمریکا و بریتانیا، و به قدرت رسیدن نیروهایی که نظامیگری و مداخله در کشورهای دیگر همواره از گزینه‌های اول آنها برای تأمین منافع انحصارهای نظامی و تأمین سلطهٔ جهانی قدرت‌های امپریالیستی بوده است، از دیگر عواملی‌اند که در سال‌های اخیر سبب افزایش تنش‌ها و خطر درگیری با فدراسیون روسیه بوده‌اند و حتی کشوری مثل چین را نیز تهدید کرده است. دست‌کم در سه ماه گذشته، قدرت‌های امپریالیستی و همچنین دولت اوکراین این فرصت را داشته‌اند که به‌جای موضع‌گیری‌های نابخردانه و تحریک‌آمیز و برافروختن شعله‌های جنگ، راهی برای حل مسالمت‌آمیز اختلاف‌ها با روسیه بر اساس توافق‌های مینسک پیدا کنند. ولی واقعیت این است که کارنامهٔ این دولت‌ها نشان می‌دهد که حفظ صلح و حفاظت از زندگی و جان انسان‌ها ارزش چندانی برای آنها ندارد و اولویت آنها حفاظت از منافع اقتصادی و سیاسی انحصارطلبانه و سلطه‌جویانه‌شان است [یک هستینگی از سر وانشدنی (نکارناپذیر)!].

افزایش تنش‌ها حول مسئلهٔ اوکراین-روسیه در ماه‌های اخیر، و حملۀ نظامی روسیه به کشور همسایه‌اش، معضلی است که ائتلاف آمریکا-ناتو-اتحادیه اروپا و دولت اوکراین از یک سو، و روسیه از سوی دیگر، در وقوع آن نقش داشته‌اند [در اینجا با همتراز وانمودن نقش هر دو سو، نقش بنیادین امپریالیست های «یانکی» و انگلیسی در آتش افروزی گم و گور می شود] و با توجه به توان هسته‌یی هر دو طرف، اکنون خطر عظیمی برای امنیت و صلح در منطقه ایجاد کرده است. حزب ما به‌شدت نگران گسترش درگیری‌های اخیر در اروپای شرقی و در مرزهای فدراسیون روسیه و سرایت شعله‌های جنگ به کشورهای منطقه است. [با آن دوپهلوگویی های سفسطه آمیز، نگرانی ات بجایی برنمی خورد. برو کبابت را باد بزن!]

حزب تودۀ ایران در کنار دیگر نیروهای مترقی جهان ادامه و گسترش جنگ روسیه در اوکراین را مخالف منافع خلق‌های ساکن این دو کشور همسایه می‌داند. حمله روسیه به اوکراین به‌سهولت می‌تواند به کاربرد سلاح‌های هسته‌یی منجر شود که کل جهان را با خطرهای سهمگین جدیدی روبه‌رو خواهد کرد [پدرسوختگی در گفتار که خواه ناخواه روسیه را بیش از امپریالیست ها نشانه گرفته و می گیرد].

حزب تودهٔ ایران تنها راه حل پایان دادن به بحران خطرناک کنونی را مذاکرۀ مستقیم و شفاف می‌داند و  امیدوار است که نیروهای طرفدار صلح و نهادهای بین‌المللی همهٔ تلاش خود را بکنند تا اوکراین و روسیه به مسیر دیپلماسی و گفت‌وگوهای سازنده بازگردند. [باز هم با برخوردی پاسیفیستی روبروییم. چه کسانی گفتگوهایی که بارها از سوی روسیه پیشنهاد شده بود را زیر پا نهادند و نیرنگبازانه برای گسترش جنگ به خاک روسیه کوشیدند؟] در این برههٔ حساس، نیروهای طرفدار صلح جهانی در همه کشورها- از جمله در روسیه- می‌توانند جلوی یکه‌تازی و توسعه‌طلبی قدرت‌های جنگ‌افروز را بگیرد. برای حل صلح‌آمیز اختلاف‌ها و کاهش تنش‌ها و برقراری صلح و امنیت برای همهٔ ملت‌ها باید از هر فرصتی استفاده کرد. [یاوه گویی! آیا «ناوالنی» کلاهبردار و تبهکاران دیگری چون وی را به آمدن به میدان فرامی خوانی؟]

بازی کردن با زندگی و جان میلیون‌ها نفر که قربانیان اصلی چنین ماجراجویی‌های غیرمسئولانه‌اند، شایستهٔ انسان نیست! [آه چه اندازه خوش قلبند این پاچه ورمالیده های تمرگیده در نشیمنگاه «جامعه جهانی»! آیا روی سخن با «پرزیدنت بادبادی» و دَم و دستگاه دیوانسالاری امپریالیستی است؟ بیگمان نه! با پوتین سخن می گویند؟]

کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران   ۶ اسفند ۱۴۰۰

برگرفته از «نامه مردم»  شماره ی ۱۱۵۰

دانسته از ویرایش و پارسی نویسی این بیانیه خودداری ورزیده ام. برجسته نمایی های بوم و افزوده های درون [ ] همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!