«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ اردیبهشت ۲, جمعه

«کسخل میرزای جامعه جهانی»، هر روز منگول تر از پیش

«کُسخل میرزای جامعه جهانی»، هر روز پریشان تر و منگول تر از پیش. خنگی سرشتی از چهره ی آبزیرکاهش می بارد؛ اینکه چگونه چنین کسانی از بنیاد نسنجیدنی با کسانی چون «فرانکلین روزولت»، «ریچارد نیکسون» و تا اندازه ای «جان کندی»، بیش از پیش در پهنه ی هر روز ریشخندآمیزترِ سیاست کشورهای امپریالیستی پدیدار می شوند و با نمایش هایی آبکی و گاه آبروریزانه، مُشتی شنگول و منگول تر از خود را سرگرم می کنند، پیش و بیش از هر شوند دیگری به زمینگیر شدن و کوتاه شدن چشم انداز سامانه ی انگل سرشت سرمایه داری امپریالیستی بازمی گردد که با هر فرورفتنی بیش تر در مرداب گسترده ای که خود آن را پدید آورده، بیم برانگیزتر نیز می شود. دوره ای که در آن بسر می بریم، شوربختانه یا خوشبختانه، دوره ای سرنوشت ساز برای هستی همبودهای آدمی در این خورشیدگَرد کوچک است.

ب. الف. بزرگمهر   دوم اردی بهشت ماه ۱۴۰۱


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!