در چهار دهه ی کنونی، زبان پارسی
که زنگارهای تاریخی بسیاری بر تن و جان خویش دارد، نشیب دیگری نیز پیموده است:
دگرگونی و از آن فراتر، دگردیسی آرش
و مانش بسیاری از واژه ها، فراواژه (عبارت) ها و زبانزدها که تنها در چارچوب آسیب
های راه یافته از عربی و انگلیسی به این زبان کهنسال نمی گنجند. در زیر به دو
نمونه از این دگردیسی ها که نشیبی تندتر یافته اند اشاره نموده و زین پس نیز هرگاه
بخت آن را بیابم، نمونه هایی دیگر از این دست را یادآور خواهم شد.
نخستین واژه که در دوره ی کنونی بویژه پس از سرِ کار گذاشتنِ آخوندِ پسِ در نشین: ابراهیم رییسی، کاربرد باز هم بیش تری یافته، واژه ی از ریشه عربیِ «اغتشاش» یا همانا آشوب و هرج و مرج بزبان پارسی است که هر روز بیش از پیش به آرشِ «شاشیدن در حوض ولایت» نزدیک تر می شود: اغتشاش به آرشِ شاشیدن در حوض ولایت!
دومین واژه، «انقلاب اسلامی» است که از زیر شکم آغازید؛ بر شکم کانونمند شد؛ از آنجا به اندام های دیگر گسترش یافت و در فرجامِ کار به مغز رسید و آن را آچمَز کرد. انقلابی که هم اکنون، تنها در بخش زیرین بدن، همچنان از کنشی خوب برخوردار بوده و همراه با ریسیدنِ آسمان و ریسمان، «آقازاده» و اینا از خود در می کند. بدین سان، «انقلاب اسلامی» در روندی شتابان به «اَنگَلاب اسلامی» (انگل + آب) دگردیسید و منجلابی به بزرگی ایران پدید آورد که توده های مردم میهن مان در آن دست و پا می زنند.
چنانچه بخت یار باشد (همانا انشاء الله)، پی گرفته خواهد شد ...
ب. الف. بزرگمهر چهارم تیر ماه ۱۴۰۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر