دو نامزد بر جای مانده در چشم و همچشمی برای بدست گرفتن رهبری «گروهبندی کدو تنبل ها» و دستیابی به جایگاه نخست وزیری در کشوری که خورشیدش نه تنها چون گذشته ای دورتر از خاور تا باختر نمی درخشد* که رو به فروشدن است.
نگاهِ از بالا به پایینِ زنکی نادان، فرومایه و نژادپرست در سرشتِ خود که اگر دستش برسد، می تواند جهان را به آتش بکشد. گفته ها و یاوه هایی که تاکنون بر زبان رانده بخوبی گویای آن است؛ گرچه در اینجا دوربین در مژه بهم زدنی همه چیز را آشکار نموده است. از آن یکی، تنها همین را می توانم بگویم که آدم بخت جویی (فرصت طلب) است و پول را خوب می شناسد؛ شاید هم چون بسیاری دیگر از نمونه های پیشین خود و یکی از واپسین نمونه های آن: آن زنک هندی تبار دَم و دستگاه دیوانسالاری لات بی همه چیز «یانکی»: «آروادین قحبه ترامپانا»، کاسه ی داغ تر از آشی هم باشد که هنوز خود را خوب به نمایش ننهاده است؛ یا من آگاهی بسنده ندارم.
ب. الف. بزرگمهر ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۱
* ریشه ی این گفته به دورانِ امپراتوری ساسانیان در گسترده ترین پهنه ی تاریخی آن بازمی گردد که گویا آفتابش از خاور تا باختر همواره می درخشید و هیچگاه فرونمی شد. در دوره امپراتوری انگلیس در جهان، همین گفته از سوی «کدو تنبلی» گران سر بی کم و کاست بر زبان آمد و آوازه یافت؛ گفته ای که بی هیچ گمان و گفتگو، بازگویی و رونویسی همان گفته ی کهن بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر