خیزش های پراکنده ی توده های مردم ایران در اینجا و آنجای کشور، این بار هم چون سال های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ با شتابی چشمگیر به جنبشی در هم تنیده و سراسری فرارویید و پایه های سست رژیمی پوشالی و تن به ننگ مزدوری امپریالیست ها داده را بلرزه درآورد. اینک باز هم چون نمونه های گذشته که هر بار با جانفشانی ها و دلاوری های فزاینده ی توده های مردم و پیشگامانِ از جان گذشته ی رستایی ـ سیاسی فراز تازه تری یافته، رژیمِ دزدسالار رو بمرگ که هستی ننگین خویش را وامدار کشورهای امپریالیستی و دیگر ریزه خواران سفره ی همچنان رنگین ایران است و به پشتوانه ی همان ها تبهکاری های بزرگ و باورنکردنی خویش را پی گرفته و می گیرد، آرایشی ددمنشانه تر از پیش برای سرکوب توده های مردم در پیش گرفته که نمودهای آن بیش از هر جای دیگر در کردستان دلاور و بزرگوار چشم آزار و دردناک است؛ بُریدن اینترنت در سراسر ایران، نشانه ای آشکار از چنین روند بیم برانگیزی است که می رود تا یکبار دیگر جان بسیاری از دلاورترین و از جان گذشته ترین فرزندان این سرزمین باستانی را بستاند و بسیاری دیگر را بزندان افکنده، زمینگیر نماید. در این زمینه، بارها در گذشته، گواه برخورد آبکیِ آنچه «جامعه جهانی» نامیده شده به جُستار پاسداری از «هوده ی آدمی» («حقوق بشر») بودیم و در واپسین نمونه از آن، دیدیم چگونه از کنار کشتار ددمنشانه ی دستکم ۲۵۰۰ تن از پرخاشگران خیابانی شهرهای ایران بدست مزدوران نابکار و آدمکشِ پلیدترین رژیمِ تاریخ ایران که بویی از آدمیت نبرده، گذشتند و همه چیز را در برابر بهره وری های بس سودمندِ غند و انگبینِ از آن میان بویژه زیر پوشش «برجام» سگ مرده که هست و نیست ایران و ایرانی را بباد داده و می دهد، بفراموشی سپردند. این بار نیز همان است و نشانه ی روشن آن، راه یافتن دژخیم الدوله ی رژیم خرموش پرور که دستش به خون هزاران زندان سیاسی میهن مان از آن میان، شمار بسیاری از نوگلان دست بالا ۱۵ ـ ۱۶ ساله ی ایرانی آغشته است به گردهمایی سران کشورها در سازمان همچنان نامور به «ملت های یگانه» است؛ مردکی سزاوار هزاران بار تیرباران که در آنجا با گستاخی بیمانندی درباره ی زیر پا نهاده شدن هوده ی زن از سوی «باختر زمین» آسمان ریسمان بافت و یادش رفت شنوندگان خود را برای دیدن و ارزیابی چگونگی پاسداری از هوده ی زنان ایرانی فراخواند تا بر بنیاد زبانزدِ «شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن» به میهن در آستانه ی نابودی مان فراخواند تا بچشم خود، گواه چشمه ای از «اسلام ناب محمدی» باشند.
به هر رو، آنچه هم اکنون بیش از پیش بایسته است و من با اندکی دیرکرد درباره ی آن می نویسم، رسوا نمودن هر چه فزاینده تر آماج ها و رویکرد تبهکارانه ی «نظام خرموش پرور» و پشتیبانان جهانی اش بویژه برای توده های مردم در اروپای باختری و آمریکای شمالی است تا افزون بر آگاهی بیش تر از شیوه های کارکرد تبهکارانه ی دولت های شان، درست همان هنگام که «اشک سوسمار» برای مردم ایران می فشانند، فشار بر گرده شان برای دست برداشتن از پشتیبانی های زیرجُلی و گاه آشکار از رژیم دزدسالار و ایران بربادده را افزایش دهند.
سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!
برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان
ب. الف. بزرگمهر یکم مهر ماه ۱۴۰۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر