گاهی پیش می آید که سخن ارزنده و پر آرش و مانشی که می خواهی بگویی و همه را مات کنی، هیچگونه نیازی به زبان و زبان بازی ندارد و رُک و پوست کنده با آوایی بلند از جایی دیگر بیرون می آید. نمونه ی آن سخنان مردکی به نام چمران است که با اشاره به سرمای سراسری و کمبود و نبود گاز در سرتاسر ایران، چنین چیزی گفته و روی ناصرالدین شاه قاجار که در یک «بارِ عام» رو به مردمی که برای شنیدن سخنان گهربار شاهانه هاژ و واژ به دهان مبارکش چشم دوخته بودند، فرموده بود: «آن ها که می دانند به آن ها که نمی دانند، بگویند» را سپید کرده است:
«درخواست ما این است که مردم خودشان به خودشان یاری برسانند که از این سرما آسیب نبینند»* چنانکه می بینید، میان گفتن (گوییدن) تا گوزیدن نیم گامی بیش راه نیست.
ب. الف. بزرگمهر ۲۶ دی ماه ۱۴۰۱
* «انتخاب» ۲۵ دی ماه ۱۴۰۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر