«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ اسفند ۹, سه‌شنبه

یورش نیروهای امنیتی برای جلوگیری از برگزاری گردهمایی بازنشستگان در برابر مجلس

بنا بر گزارش‌های رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، امروز سه‌شنبه ۹ اسفندماه ۱۴۰۱ از حوالی ساعت ۸ صبح نیروهای سرکوبگر امنیتی و انتظامی با قُرُق خیابان‌ها و مسیرهای منتهی به مجلس مانع از حضور و شکل‌گیری تجمع بازنشستگان شدند.

از همان ساعات اولیه صبح و پیش از زمان شروع تجمع اقدام به دستگیری بازنشستگان نمودند. مأموران امنیتی با اِعمال خشونت و هتاکی به بازنشستگان تعداد زیادی را مورد ضرب و شتم قرار داده و بیش از ۱۰۰ نفر از مردان بازنشسته را بازداشت کرده و به بازداشتگاه پلیس امنیت در مجاورت زندان قصر انتقال دادند.

بگفته‌ی همکاران ما تعداد زیادی از زنان بازنشسته نیز بازداشت شدند که با ۳ یا ۴ ون به مکان نامعلومی منتقل شدند.

همگی بازداشت‌شدگان حوالی غروب آزاد شده‌اند؛ اما حجم خشونت و سرکوبی که امروز حکومت علیه بازنشستگان معترض انجام داد بی‌سابقه و نشان از ضدیت‌ و ترس‌اش از حق‌خواهی و مطالبه‌گری در جامعه است.

لازم به ذکر است که برخورد خشن مأموران تنها به مقابل مجلس ختم نمی‌شد و نیروهای سرکوبگر در مترو بهارستان نیز مستقر شده و ضمن هتاکی و برخورد خشونت‌آمیز به تمامی عابران، سعی در ایجاد فضای رعب و وحشت داشتند.

این برخوردهای سرکوبگرانه حکومت علیه بازنشستگان در حالی صورت می‌گیرد که آنان را بیشتر از هر زمان دیگری به باتلاق فقر و فلاکت کشانده است. در مقابل اجرای حقوق قانونی که برای بازنشستگان مصوب شده است مقاومت می‌کند و با تحمیل وضعیت اسفبار معیشتی به جامعه، خانواده‌ها را ورطه‌ی نابودی و فروپاشی کشانده است و حتی حاضر به تحمل یک تجمع اعتراضی از طرف آنان نیست.

بازنشستگان، کارگران، معلمان و تمامی مزدبگیران خوب می‌دانند که حاکمیت حاضر به تحقق خواست و مطالبات و کمترین میزان از بهبود در وضعیت معیشتی آنان نیست و هیچ راهی بجز تلاش برای ایجاد تغییراتی بنیادین برای برون‌رفت از این جهنم باقی نمانده است.

اتحادیه آزاد کارگران ایران برخورد سرکوبگرانه و بازداشت بازنشستگان را قویاً محکوم می‌کند و اعلام می‌دارد که تنها راه پایان دادن به این وضعیت فاجعه‌بار کنونی، اتحاد عمل تمامی کارگران و سایر مزدبگیران شاغل و بازنشسته و دیگر اقشار و‌ گروه‌های معترض جامعه برای پیشبرد مبارزات متحدانه و منسجم‌شان است.

اتحادیه آزاد کارگران ایران ـ نهم اسپند ماه ۱۴۰۱ (برگرفته از «تلگرام» نهم اسپند ماه ۱۴۰۱)

بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم و تنها برنام و تاریخ آن را اندکی پارسی نویسی نمودم.  ب. الف. بزرگمهر

چنانچه رژیمی از پشتوانه ی توده ای و مردمی برخوردار باشد ...

پاسخی ساده و روشن* به این نخودچی کشمش پفیوز نظام سگ مذهب اسلام پیشگان:
چنانچه رژیمی از پشتوانه ی توده ای و مردمی برخوردار باشد، هیچ کشوری نمی تواند آن را بدنام نموده و مشروعیتش را بزداید؛ حتا اگر بر سرزمینی کوجک فرمانروایی داشته باشد؛ چه برسد به کشوری پهناور و نشانه گذار از دیدگاه تاریخی و فرهنگی چون ایران! و در اینجا بیگمان سخن بر سرِ پلیدترین، نابکارترین و نارواترین رژیمی که همچنان بر میهن نامی مان فرمانرواست، نیست و نمی تواند باشد؛ رژیمی تبهکار و مردمکُش که از هیچگونه مشروعیت سیاسی و اخلاقی برخوردار نیست و به همین شَوَند، ناچار به گدایی چنان مشروعیتی از بیگانگان است.

ب. الف. بزرگمهر   هشتم اسپند ماه ۱۴۰۱

* عباس عراقچی در برنامه «حضور» در حسینیه جماران نسبت به اجرای پروژه بدنام‌سازی، امنیتی سازی و مشروعیت‌زدایی از جمهوری اسلامی در دنیا هشدار داد و گفت: این بسیار خطرناک است. خطرناک به این معنا که منافع ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و ما باید مراقبت کنیم. دست صهیونیست‌ها در پشت این قضایا قرار دارد. آنها در تلاشند که ایران [بخوان: رژیم سگ مذهبِ دزدانِ اسلام پیشه!] را به عنوان یک تهدید و یک نظام غیرقابل قبول معرفی کنند. این اثرات خود را در روابط خارجی ما می‌گذارد و باعث کاهش همکاری‌های ما با کشورهای دیگر می‌شود؛ یعنی فضایی را به وجود می‌آورند که کشورها برای همکاری با ایران تردید پیدا کنند.

برگرفته از «جماران»   ۲۹ بهمن ماه ۱۴۰۱ (بختی برای ویرایش این گزارش نداشتم. افزوده های درون [ ] از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

زیرنویس پرتور:

می دانید که بخش بزرگی از زندگی و کار و بارمان در اروپا و آمریکا و کاناداست؛ با این روز و روزگار، ما اینجا خودمان را هر روز بیش از پیش در تنگنا می بینیم.

از زبان این نخودچی کشمش پفیوز نظام سگ مذهب اسلام پیشگان:  ب. الف. بزرگمهر  هشتم اسپند ماه ۱۴۰۱

 

نمی دانستم شما تا این اندازه ما گربه سانان را دوست دارید

با سلام و دعا خدمت مقام معظم رهبری!

از اینکه در ولایت شما به من و همژادانم اینچنین رسیدگی می شود۱، بسیار خرسندم و از شما و مسوولین یکی از دیگری پاکدست ترتان که برای زنده ماندنم سخت می کوشند، سپاسگزارم. نمی دانستم شما تا این اندازه ما گربه سانان را دوست دارید که جایی برتر از «عوام النّاس» ارزانیِ ما کرده اید؛ ولی هرچه به مغز کوچکم فشار آوردم که شَوَند آن را دریابم، بجایی نرسیدم. با این همه، چنین می انگارم که رفتار مسوولین شما از پاک سرشتی و جانوردوستی شان سرچشمه می گیرد که بویژه ما جانوران شکاری از آن بهره مند شده ایم و نه خدای نکرده نمایشی برای اونا و اینا.

دست استخوانی بی گوشت تان را بی هیچ چشمداشتی برای دریدن تان از همینجا می لیسم و برایتان در نابودی «عوام النّاس» که همگی را بمرگ گرفته اید تا بکشید۲، کامیابی آرزومندم.

همینجا به نمایندگی از سوی همه ی گربه سانان ایران و جهان به آگاهی آن رهبر معظم می رسانم که همگی ما آماده ی کمک به مسوولین تان در پیشبرد چنین آماج ارزشمند و پرباری هستیم.

با آرزوی خوراکی چرب و نرم تر از همیشه، التماس و دعا!

چنگَم برکاته۳، گربه شکاری: پیروز

ب. الف. بزرگمهر    نهم اسپند ماه ۱۴۰۱

پی نوشت:

۱ـ رییس بیمارستان دامپزشکی مرکزی ایران گفت:
«دیالیز پیروز، توله یوز پردیسان، آغاز شده و در حال انجام است؛ اما خبر خوب اینکه مادر پیروز دوباره باردار است.» امیر مرادی در ویدیویی درباره وضعیت پیروز گفت:
«بعد از اینکه پیروز به بیمارستان منتقل شد، با اقدامات انجام شده سعی کردیم علایم بالینی و فیزیولوژیک حیوان را ثابت نگه داریم. وضعیت خوب نبود؛ بلافاصله اقدامات درمانی را آغاز کردیم و در پنج روز گذشته سعی شد، شرایط آنزیم کلیوی و عوارض ناشی از بالا رفتن آن کنترل شود که آن را مدیریت کردیم. در هر حال، امروز شرایط پیروز خوب نبود؛ سیری که در مسایل کلیوی می دیدیم رو به کاهش بود و از امروز بررسی ها نشان می‌دهد مجدداً آنزیم ها بالا رفته و شرایط بالینی حیوان مساعد نیست. در ابتدا مساله دیالیز از اینجا شروع شد که از من پرسیدند آیا گزینه ای وجود دارد که بشود انجام داد؟ توضیحی که دادم این بود که در ارتباط با حیوانات خانگی مانند سگ و گربه در این شرایط یکی از گزینه ها بحث دیالیز است؛ اما در مورد پیروز به رغم اینکه اکنون مرکزی این کار را انجام نمی دهد، اما همه امکانات از جمله دستگاه دیالیز در دسترس است اما اینکه حیوان شرایط انجام این کار را دارد باید سنجیده شود. بنابراین، ارزیابی ها انجام و جمع بندی این شد که به علت های مختلف دیالیز برای حیوان خطرناک است و از آنجا که مادرش: ایران هم باردار است، از این رو امکان خونگیری از ایران هم ممکن نبود؛ چون امکان داشت به حیوان شوک وارد شود؛ اما بعد از انجام یک سری اقدامات، جمع بندی امروز این بود که اکنونن زمانی است که می توان پیروز را دیالیز کرد و با همکاری تیم داخلی و جراحی بیمارستان دامپزشکی مرکزی و دامپزشک سازمان حفاظت محیط‌زیست ابن کار در حال انجام است. البته انجام این کار الزاما به معنای این نیست که با انجام دیالیز می توانیم مشکل کلیوی پیروز را رفع کنیم، هر پیشفرضی متعاقب این اقدام برای ما محفوظ است؛ حتی ممکن است حیوان را که اکنون شرایط مناسبی ندارد، حین انجام دیالیز از دست بدهیم؛ اما همه تلاش خود را می کنیم که ریسک را به حداقل برسانیم و بتوانیم با اقدامات انجام شده، آنزیم های کلیوی را به حد استاندارد نزدیک کنیم تا درمان خاصی که تمرکزشان بر راه اندازی مجدد کلیه و تنظیم آنزیم ها است، فرصت عمل کردن داشته باشند.»

پیروز توله یوز ایرانی ۱۰ ماهه که به همراه دو برادر دیگرش، دهم ردیبهشت ماه در توران به دنیا آمده بودند حال خوشی ندارد و پنجشنبه هفته گذشته به بیمارستان دامپزشکی مرکزی منتقل شد.

برگرفته از «چوب دو سر گُه»   هشتم اسپند ماه ۱۴۰۱ (بختی چندان برای ویرایش این گزارشِ پیش پا افتاده و تا اندازه ای شلخته نداشتم و تنها به اندکی پیرایش و بهبود نشانه گذاری ها بسنده نمودم.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ «به مرگ گرفته اند که نابود کنند!»  ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ آذرماه ۱۳۸۹

https://www.behzadbozorgmehr.com/2010/12/blog-post_02.html

۳ ـ به پیروی از «دامت برکاته» که آرش آن در پارسی می شود: دامت پربرکت تر و گسترده تر باد! در این باره، بنگرید به یادداشتِ « ... حتا اگر اصغر قاتل باشد!»  ب. الف. بزرگمهر  ۱۷ خرداد ماه ۱۳۹۲ در پیوند زیر:

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/06/blog-post_9765.html

... و همچنین در «عبارتی تازه در ادبیات نوادگان تازی» ب. الف. بزرگمهر  ۲۳ اَمرداد ماه ۱۳۹۷ در پیوند زیر:

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/08/blog-post_91.html

۱۴۰۱ اسفند ۸, دوشنبه

سر خم نکردن و زیر بار زور نرفتن، گناهی نابخشودنی در رژیم سگ مذهب اسلام پیشگان

آرش جوهری مهر ماه ۹۹ بازداشت شد و نزدیک به ۳۰ ماه است که برای پشتیبانی از بزرگواری و هوده های بنیادین آدمی درزندان است. آرش جوهری در ۲۳ مهر ماه ۱۴۰۱ در جریان آتش سوزی «زندان اوین» با سری زخمی به «زندان رجایی شهر کرج» جابحا شد و هم اکنون در سالن ۳۰ بند ۱۰ این زندان زندانیست. وی از زمان بازداشت تاکنون، بی هیچگونه آزادی گذرا، همچنان در زندان است. (برگرفته از «تلگرام»   هفتم اسپند ماه ۱۴۰۱ با ویرایش، پارسی و اندک بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

درودی جانانه به آرش جوهری و دیگر زندانیان سیاسی پایدار ایران!

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان

ب. الف. بزرگمهر   هفتم اسپند ماه ۱۴۰۱

۱۴۰۱ اسفند ۷, یکشنبه

دستت را داغ کردم که با داو پادشاه رهاننده ی اسراییل پا به میدان نهادی ...

دستت را داغ کردم که با داو پادشاه رهاننده ی اسراییل پا به میدان نهادی و نه تنها آن ها را نرهاندی که با پدید آوردن دینی تازه، ناخواسته دستگاه بیدادگر امپراتوری روم را توانی فزون تر برای گسترش قلمرو خویش و به بردگی کشاندن و سرکوب مردمان بیش تری در همه جا بخشیدی.

از زبان پادشاه آسمانی به پسر بَدسِگال خویش:  ب. الف. بزرگمهر   هفتم اسپند ماه ۱۴۰۱

* بدسگال به آرش «ناخلف»

زیرنویس پرتور:

برخورد آذرخش با تندیس ایسا در بالای کوهی در کنار شهر ریودوژانیرو (برزیل)



۱۴۰۱ اسفند ۱, دوشنبه

اگر دُم تان را حتا به اندازه ی یک بند انگشت بیش تر دراز کنید ...

برای ما دُم دراز می کنید؟! این خط، این نشان! اگر دُم تان را حتا به اندازه ی یک بند انگشت بیش تر دراز کنید، خودم به میدان می آیم و همه ی شما موش های چینی را یکجا چپو خواهم کرد؛ دیگر خود دانید!

از زبان «بانو خرس قهوه ای یانکی» ها:  ب. الف. بزرگمهر   یکم اسپند ماه ۱۴۰۱ 

***

«لیندا توماس گرینفیلد» [بخوان: «بانو خرس قهوه ای یانکی ها] ، نماینده سیاسی «ایالات متحد» [بخوان: «یانکی» ها] در «سازمان نامور به ملت های یگانه» در گفتگویی رسانه ای که دیروز پخش شد، گفت:

«ما به پیشواز این رخنمود (واقعیت) می رویم که چین بر زبان آورده که خواهان همزیستی آشتی آمیز (صلح) در اوکراین است؛ این چیزی است که ما همیشه در آرایش های همانند (موقعیت های مشابه) انجام می دهیم؛ [؟!] ولی ما همچنین رُک و پوست کنده می گوییم (تصریح می کنیم) که اگر آماج یا کوششی برای پشتیبانی از روسیه در کار باشد (وجود داشته باشد)، جُستاری ناپذیرفتنی (موضوعی غیرقابل قبول) خواهد بود [و] به خط قرمز ما دگرخواهد دیسید (تبدیل خواهد شد).»

گزیده گزارشی برگرفته از «چوب دو سر گُه» به تاریخ ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

چنانچه نجنبید و در برابر جنگ نایستید شما نیز به چنین یخبندانی دچار خواهید شد

ما از پیرامون رود نیل که کسی دیگر در آنجا خط ما را نمی خواند تا اینجا واپس نشسته و در سرمای یخبندان به ابدیت پیوستیم؛ شما نیز چنانچه نجنبید و در برابر جنگ نایستید به چنین یخبندانی* دچار خواهید شد: یخبندانی خودساخته و بی بازگشت که دودمان آدمی و بسیاری دیگر از جَک و جانوران و گیاهان جهان را یکبار برای همیشه بباد خواهد داد.

ب. الف. بزرگمهر   یکم اسپند ماه ۱۴۰۱

* یخبندانِ اتمی

زیرنویس پرتور:

«جشنواره یخ در آبخُست آلخون» در سیبری (روسیه)

۱۴۰۱ بهمن ۳۰, یکشنبه

درست همین لَرزانکِ بی چهره ی پابگور بهترین گزینه برای دست یازیدن به هر تبهکاری بزرگی است

«پرزیدنت بادبادی» بی هیچ گمان و گفتگو اَروسکی در جلوی پرده بیش نیست و چنانچه کار به جنگی هسته ای بینجامد، نمی توان براستی وی را برای آن پاسخگو بشمار آورد؛ با این همه، درست همین لَرزانکِ بی چهره ی پابگور شایسته ترین گزینه برای دست یازیدن به هر تبهکاری بزرگی از سوی گردانندگان پشت پرده «یانکی» هاست که به نام وی گره خواهد خورد؛ نکته ای که باید روی آن درنگ بیش تری نمود و نگرانی بجای آن پزشک ویژه نیز از همینجا سرچشمه می گیرد.

ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۱

«رونی جکسون»، نماینده ی «جمهوری خواه» و پزشک پیشین «کاخ سپید» [بخوان: «کاخ روسیاه»]، دولت کنونی «ایالات متحد» [بخوان: «یانکی» ها] را به کوشش برای پنهان نگاه داشتن هودگی (حقیقت) درباره ی درستی (سلامت) روانِ مِهتَر جمهور: «جو بایدن» [بخوان «پرزیدنت بادبادی»]  در واپسین وارسی پزشکی گناهکار دانست. در چکیده گزارش پزشکی «کاخ روسیاه» در روز پنجشنبه گذشته، چنین آمده است:
«مردی تندرست، سرزنده و ۸۰ ساله و سر تا پا (کاملا) سازگار برای انجام کاریای خود»؛ گزارشی که با رخنمود (واقعیت) به هیچ رو سازگار نیست. بگفته ی پزشک یاد شده:
«این آزمایش یک شوخی برای سرپوش نهادن [بر رخنمود] بود.» وی در گفتگویی رسانه ای از آن میان یادآور شد که «بیش تر آمریکایی ها می بینند که تندرستی روان بایدن بگونه ای یکپارچه (به طور کامل) رو به نابودی است.» و افزود:
«نبود داده ها درباره ی چند و چون (وضعیت) روانی بایدن هشدار دهنده است ... همه می بینند که چیزی نادرست است؛ سرپوش نهادن باید پایان یابد.»

بنیاد داده ها برگرفته از «آرتی» به تاریخ  ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۱ با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر

۱۴۰۱ بهمن ۲۹, شنبه

اینک به بزرگی تو بیش از پیش پی می برم

 خدایا! سپاس مَر ترا که سنگ روی سنگ این گوزگاه* بر جای ننهادی! اینک که اندکی آسوده تر دَم می زنم، به بزرگی تو بیش از پیش پی می برم.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ بهمن ماه ۱۴۰۱

یکی از شمار نه چندان کمی از مژگت های ویران شده در پی زمین لرزه های ترکیه

* «المسجد» به آرشِ گوزگاهِ مسافران [رهسپاران] جاودانه عُبید زاکانی



۱۴۰۱ بهمن ۲۷, پنجشنبه

برداشت او از اسلام را با برداشت خودت بسنج و دستارت را داور کن! ـ بازپخشش

کدامیک از شما دو تا را می توان نماینده ی آن پاسبان آسمانی انگاشت؟

می بینی کیر خر؟! برداشت او از اسلام را با برداشت خودت بسنج و دستارت را داور کن! (نوشته ی زیر) کدامیک از شما دو تا را می توان نماینده ی آن پاسبان آسمانی انگاشت؟ در اینجا کاری به این سخن باریک و پاکیزه نیز ندارم که چگونه آن پاسبان نشسته بر بالای ابرها تا پیش از آغاز شبیخون ها («غُزوه» ها) «بخشنده و مهربان» (الرّحمن والرّحیم) بود و پس از آن در روندی پرشتاب به پاسبانی خشمگین («اللهُ قاصِم الجبّارین») دگردیسید؛ ولی بد نبود، کمی درباره ی آن نیک بیندیشی و ببینی کجای کاری. بماند که درباره ی یورش ددمنشانه ی ترکیه به سرزمین باستانی کردستان نیز خاموشی گزیدی و بر تبهکاری های شان چشم فرو بستی. یادآوری اینکه کردها پاره تن ما ایرانیان و بخشی بنیادین و ناگسستنی از فرهنگ دور و نزدیک ایران زمین هستند نیز به گوساله ای سامری چون تو که در دامن «اِخوان المُسلمین» و «حُجتیّه» پروریده شده ای، یاسین به گوش خر خواندن است!

ب. الف. بزرگمهر   یکم آبان ماه ۱۳۹۸

https://www.behzadbozorgmehr.com/2019/10/blog-post_29.html 

***

شیخ نقشبندی: باید همه‌ی نقشبندی‌ها علیه اردوغان مبارزه کنند

شیخ عبدالرحمن نقشبندی خطاب به مریدان نقشبندی در ترکیه: از حکومت نترسید بلکه از خدا بترسید، اقدامات دولت ترکیه را محکوم کنید و نارضایتی خود را اعلام کنید.

شیخ عبدالرحمن شیخ طریقت نقشبندی و مسوول مزار و مرقد شیخ عثمان تویله در گفتگو با «خبرگزاری فرات» از مریدان و شیخ های نقش بندی ترکیه و باکور کوردستان خواست که علیه حملات دولت ترکیه به روژاوای کوردستان بایستند.

«اردوغان مساجد، تکیه ها و خانقاها را ویران می کند»

شیخ نقشبندی اعلام کرد، آیین اسلام بر اساس صلح و آشتی نازل شده است؛ پیامبر اسلام نیز میان قریشی ها که به خاطر «حجرالاسود» با هم اختلاف داشتند بوسیله‌ی وحی میانجیگری کرد تا با هم صلح کنند. زمانی نیز که به مدینه کوچ کرد، میان «سقیف» و «هوازینه» که سال های طولانی با هم دشمن بودند و تعداد زیادی از یکدیگر را کشته بودند، میانجیگری نمود و آنها را با هم آشتی داد. به همین دلیل باید عالمان طریقت و اسلام به خوبی در زندگی پیامبر تحقیق کنند و بدانند اکنون اردوغان در روژاوای کوردستان چکار می‌کند. او به کشوری اسلامی حمله کرده و خون زنان و کودکان را می‌ریزد. مساجد و تکایا، مدارس و بیمارستانها را بمباران می‌کند.

«از حکومت نترسید، از خدا بترسید و حملات را محکوم کنید!»

همچنین، شیخ نقشبندی از عالمان اسلام و شیخ‌ها و مریدان نقشبندی خواست تا این ناحقی را اعلام کنند و از قدرت نترسند بلکه ترسشان از خدا باشد. اعمال دولت ترکیه را محکوم کنند و نارضایتی خود را اعلام کنند و دیگران را نیز آگاه کنند تا همه بدانند این کار نارواست.

نقشبندی، همچنین گفت:
«باید شیخهای طریقت و همه‌ی اهل ترکیه به خوبی فکر کنند و بدانند که شیخ سعید پیران و شیخ طاهای نهری و شیخ احمد بارزانی و همه‌ی شیوخ دیگر چکار کردند. آنها از خاک و میهن خود دفاع کردند و به ظلم و ستم رضایت ندادند.»

«در هر جایی که ظلم بود مقاومت کنید»

شیخ نقشبندی به شعار نقشبندی‌ها اشاره کرد و گفت:
«شعار ما این است که در هر جایی که ظلم و ستم باشد، باید دست به کار شویم و مقاومت کنیم؛ نه نظاره‌گر باشیم. اکنون در هر جایی که طریقت نقشبندی باشد، باید مقابل ظلم و ستم مقاومت کنند.»

شیخ عبدالرحمان در پایان سخنانش، پرسشی را خطاب به همه‌ی مریدان و ماموستایان آیینی در میان نهاد و گفت:
«ازشما می‌خواهم خوب در زندگی پیامبر و احادیثش تحقیق کنید؛ ببینید آیا در اسلام به این همه خونریزی اجازه داده شده است؟ اجازه داده شده خانه ی مردم ویران شود؟ من تنها این را از شما می‌پرسم. بدون شک در اسلام به این اعمال اجازه داده نشده است. به همین دلیل باید نقشبندی ها به نقش خود عمل کرده و با این ظلم مقابله کنند.»

«خبرگزاری فرات»   یکم آبان ماه ۱۳۹۸

این گزارش تنها در نشانه گذاری ها از سوی اینجانب ویرایش شده است.  ب. الف. بزرگمهر

۱۴۰۱ بهمن ۲۶, چهارشنبه

من که راستش کمی دودل هستم که چیز تازه ای از کار در بیاد و گشایشی در کار باشه ...

می گم داداش! این «بریکس» و گروهبندی های دیگه که کشورهای دیگه ای هم دنبالش راه افتادن، خیلی خوبه که خط و خطوط سوسیالیستی نداره؛ ولی اینجوری هم نمی شه که کشورها به همدیگه تنها کاسه بشقاب و نقل و نبات بفروشن. از این هم اگه بگذریم که خود همین کار، چشم و همچشمی درونِ گروه ها را افزایش می ده و بیم اینکه دست آخر همین کاسه کوزه ها را توی سر هم خرد کنیم بالا می بره، دست بالا یک باشگاه سیاسی اقتصادی یا بزبان ساده تر «ترشی هفته بیجار» که بیش تر نیست. فکر می کنی اینجوری می تونیم در برابر غول های سرمایه داری، گیریم که زمینگیر هم شده باشند، بایستیم و سرِ پا بمونیم؟ من که راستش کمی دودل هستم که چیز تازه ای از کار در بیاد و گشایشی در کار باشه ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۱

۱۴۰۱ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

خدایا! همین اردوغان ما را بس نبود؟

پیرمرد خانه و کاشانه از دست داده در پی زمین لرزه ترکیه، اندیشناک با خویش: خدایا! همین اردوغان ما را بس نبود؟

ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱



اگر اینجا همه کاره بودی، چی می شد؟

بیا جلو ببینم چند مَرده حَلّاجی! همین تو نیم وجبی دستور کشتار چندین هزار آدم بیگناه را داده بودی؟! اگر اینجا همه کاره بودی، چی می شد؟

ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱



۱۴۰۱ بهمن ۲۳, یکشنبه

ما از زنان مانند همین گل ها که پیش روی من می بینید، نگهداری می کنیم

ما از زنان مانند همین گل ها که پیش روی من می بینید، نگهداری می کنیم. به آن ها شبانه روز آب می دهیم؛ تیمارشان می کنیم؛ شاخ و برگ های پلاسیده شان را می چینیم تا همیشه تَرگل وَرگل بمانند. همین گل ها را اگر از گلدان خود درآورده و هر جایی دیگر بی هیچ رسیدگی شبانه روزی بکاریم، پس از چندی هرز می شوند. زنان هم اگر از چاردیوار خانه و کاشانه و اجاق زندگی خود پا فراتر نهند، نه تنها زبان دراز می شوند و دیگر از شوی خویش فرمان نمی برند که خدای را نیز بنده نخواهند بود. خوب! اسلام عزیز چنین چیزهایی را برنمی تابد و چنانکه در همین چند ماه گذشته نیز گواه آن بودید، سرشان را به سنگ می کوبد تا رام و فرمانبردار شده، حد و حدود گلیم خویش شناسند.

از زبان دژخیم الدوله شبکور خون آشام نظام خرموش پرور:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۱

ما را بزور به این نمایش کشانده اند. اگر نمی آمدیم، آن جیره ی ماهیانه اندکی هم که می گیریم را می بُریدند. کت و شلواری هم که پوشیده ام از آنِ من نیست؛ برای همین امروز وام داده اند و باید پس بدهیم. تصویر این میمون مبارک را هم دست مان داده اند که تا پایان مراسم روی سینه مان نگه داریم. ما انقلاب نکردیم که این ها یا هر کون دریده ی دیگری سوار کول مان شوند؛ اسلام را بهانه کردند و سرمان شیره مالیدند. حال با سری افکنده و چهره ای ترش راه می رویم تا همه آن را ببینند.

از زبان آن پیرمردِ اندیشناک و سر در گریبان:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۱



۱۴۰۱ بهمن ۲۰, پنجشنبه

چشم پوشی خسروانه یا درماندگی دستگاه قصابی رژیمی درنده خو

برآوردی باریک بینانه* از روز و روزگار رژیمی پوشالی و رو به فروپاشی که باید همه ی کوشش خود را برای جایگزینی چنین روندی واگرایانه و بیم برانگیز با سمتگیری باریک برای سرنگونی آن جایگزین نمود.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۱

* عفو ملوکانه یا استیصال دستگاه قضایی

همین ابتدای بحث، طرح چند مثال از تجربه‌ی عینی‌م از وضعیت زندان ج.ا بر اثر قیام روشنگر خواهد بود:
۱ ـ در بند زنان عادل‌آباد، جا برای جادادن معترضین نبود؛ دو اتاق قرنطینه را به آنان اختصاص دادند. ‏در یک اتاق با ظرفیت ۳۳نفر (با تخت‌های سه طبقه بهم‌چسبیده) برای دوره‌ای بیش از ۶۰ معترض را جا دادند؛ به مشکل تهویه برخوردند؛ مجبور به نصب کابین تلفن شدند؛ در مدیریت زمانِ هواخوری به مشکل برخوردند. شروع به ساختن یک اتاق جدید کردند. خواستند بند موسوم به «بند قرآنِ» مردان را تخلیه کنند، ‏ابزارآلات آوردند و شروع به تخریب دیوار بین بند زنان و «بند قرآن» کردند تا فضای آن بند به بند زنان اضافه شود و بتوانند معترضان را جا دهند؛ استحکام دیوار موجب کندی روند تخریب بود و عملا شانس آوردند که اعتراضات برای مدتی هم شده، فروکش کرد؛ به‌سرعت شروع به مدیریت ‏جمعیت بازداشتی‌ها کردند. احکام کیلویی، مثلا ۵ سال برای گل‌دادن به مامور یا یک «استوری» (داستان)، می دادند؛ بعد با ژست بخشش، پابند می‌دادند و بابت هر پابند، پول هم می گرفتند که مبادا روند غارت متوقف شود! پابند هم کم آوردند و برای مدتی نبود. زندانیان عادی را هم سهل‌گیرانه‌تر آزاد کردند. این تازه وضع شهریست که درگیری شدید (نسبت به برخی شهرها) و مستمر در «قیام ژینا» نداشت.

۲ ـ یک عضو خانواده یکی از زندانیان عادی در دهدشت بازداشت شده بود و به پدرش گفته بودند برایش غذا از خانه بیاور! در تامین غذای بازداشت‌شدگان به مشکل برخوردند.

۳ ـ در همان روزها برخی از هم‌جرم‌های همبندی‌هایم در زندان داراب (شهرستان استان فارس) به آنها خبر دادند که بخشی از زندان داراب آتش زده شده؛ اتفاقی که همان‌موقع پرس‌وجو کردم و در اخبار انعکاسی نداشت‌.

۴ ـ به این مثال‌ها اضافه کنید تعداد بسیار زیاد کودکان و نوجوانانی که حکومت طی این قیام روانه زندان کرد یا برایشان پرونده ساخت، مساله "انسانیت" که برای شان مطرح نیست؛ قضایی کردن زندگی این تعداد کودک و نوجوان، بحران مدیریتی وسیع ایجاد می کند. به دختر ۱۶ ساله هشت اتهام شامل محاربه ‏و فساد فی‌الارض داده‌اند. تعداد زیادی دختران زیر ۱۸سال در عادل‌آباد بودند که سیر قضایی و بازجویی و زندان در قبال آنها، آسیبی که می خوردند و واکنش شان، اگر از دید ما فاجعه‌ای انسانیست، از دید عاملان قضایی «سورئال» است.

می گفتند بازجو در بازداشتگاه اطلاعات فریاد می زده که اینجا مهدکودک است.‏ حکومت با همه هزینه‌هایش برای سرکوب، زیرساخت لازم برای مدیریت موفق بازداشت‌شدگان اعتراضات توده‌ای در این سطح وسیع و مداوم را ندارد. حضور انبوه جمعیت کنار هم در زندان‌ها با مطالباتی اولیه از زندان که انباشته‌تر می‌شود، در طولانی‌مدت، حامل خطر امنیتی برای حکومت درون/بیرون زندان است! ‏بعلاوه حکومت از فروردین ۱۴۰۱، در تقلا برای کنترل وضعیت، اقدام به بازداشت، اجرای حکم و بازگرداندن به زندان حداکثری فعالان سیاسی کرده بود، یک سوی این ماجرا تحمیل خفقان به فضای بیرون زندانهاست؛ اما حکومت بخوبی میداند که ماجرا یک‌سوی دیگر هم دارد؛ و آن، سیاسی‌تر شدن و فعال‌تر شدن ‏محیط زندان‌ها به‌صورتی جمعی‌تر است؛ حتی اگر این پتانسیل به‌مرور به سمت بالفعل شدن برود، نفس این بالقوگی، مرز دیوار زندان را کمرنگ‌تر می‌کند؛ همچنانکه همین الان، شاهد پیام‌های جمعی و اقدامات سیاسی و ابراز همبستگی‌ها بین زندان‌های مختلف هستیم.

اقدام به چنین عفو عمومی‌ای با بخشنامه‌ای اینچنین صریح بیش از هرچیز تقلا برای مدیریت اقتصادی ـ سیاسی دستگاه قضاست که نمی‌تواند بحرانش را در امر سرکوب حداکثری انکار کند؛ آن‌هم در شرایطی که انسجام و توان برای حذف و کشتن، منطقا باید به مرور کمتر شود.

در زمانی که حتی خبر اعدام، ‏خشم جامعه را در سطح واکنش‌های جمعی بی‌نظیر (مانند تجمع خیابانی و تجمع جلوی زندان) بالاتر می برد، بجای آنکه خفقان را فراگیر کند، یعنی مکانیزم‌های سرکوب حداکثری مستقیم هر روز بیشتر به بحران می خورند. حفظ همبستگی جمعی و تخطی‌های بیشتر جمعی این بحران را بیشتر هم می‌کند، اگر بشود‌.

اگر طبق سنت قضایی ـ امنیتی، خودشان از این بخشنامه عدول نکنند و مانع آزادی برخی بشوند، طبق این بخشنامه، علاوه بر برخی معترضین «قیام ژینا»، با قید تعهد و ندامت و از این دست چیزهای احمقانه، جمعی از زندانیان سیاسی بازداشتیِ قبل از قیام، بی قید و شرط آزاد می‌شوند.

مشتاقانه آزادی رفقایمان را انتظار می‌کشیم‌ و حرمت آزادی را پاس می‌داریم.

درود بر تک‌تک مبارزان«زن زندگی آزادی» و به ‌امید پیشروی انقلابی هر روز بیشتر ستمدیدگان متحد.

لیلا حسین زاده

برگرفته از «تلگرام»   ۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش درخور تنها در نشانه گذاری ها از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

۱۴۰۱ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

چرا جلوی کمک های مردمی را می گیرید؟!

خودتان که کاری نمی کنید؛ چرا جلوی کمک های مردمی را می گیرید؟!

از زبان بانوی آذربایجانی خرموش زده:  ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۱

ویدئوی پیوست: چرا جلوی کمک های مردمی را می گیرید؟



نامه ی گروهی از زندانیان سیاسی زندان اوین درباره ی روز و روزگار مردم زمین لرزه ‌زده خوی و پیرامون

 مردم گرفتار حکمرانی ناکارآمد هستند.

مردم عزیز ایران حال شهرستان خوی خوب نیست. بخش هایی از آن هفته‌ها تحت تأثیر زلزله های متعدد و از هشتم بهمن ماه کل شهرستان با جمعیت ۳۵۰/۰۰۰هزار نفری تحت‌الشعاع این مسئله قرار گرفته است.

زلزله هزاران خانه را تخریب و پس لرزه هایش که حالا شمار آن بالای صد رسید است مدام بر حجم خسارات دیگر خانه ها می‌افزاید و با فرو ریختن این دیوارها بار دیگر همچون فجایع بم، ورزقان، سرپل_ذهاب ، کوت‌عبدالله، پل‌دختر، آق‌قلا و غیره پرده فقر و محرومیتی فرو می‌ریزد که رنج و آسیب پذیری مردمان ما را دو چندان کرده است.

دستگاه حاکمیت هم در حالی اراده خود را حاضرِ مطلوب بر صحنه و بحران را مدیریت شده تبلیغ می‌کند که پس از گذشت یک هفته بیش از پنجاه درصد مردم خوی ماشین خواب و پنجاه  هزار نفر متارکه از شهر و ده ها هزار نفر با خیابان نشینی فاقد دریافت هر گونه کمک های دولتی هستند.

مردم از یک سو گرفتار زلزله های متعدد،سرمای طاقت فرسا و کمبود نان و غذا و چادر شده و از سوی دیگر گرفتار حکمرانی ناکارآمدی هستند که با سنگ اندازی مانع کمک های انسان دوستانه داخلی و بین‌المللی می‌شود وآن ها را از حداقل های اسکان در سرمای زیر صفر درجه همچون کانکس محروم می‌دارد.

 ما زندانیان سیاسی عقیدتی زندان اوین ضمن ابراز همدردی با مردم مصیبت زده شهرستان خوی و نگرانی عمیق مان از وضعیت نامساعد زلزله زدگان؛ عموم مردم را که بارها در سختی ها کنار هم بودن را تجربه کرده اند دعوت به پیوستن به کارزار کمک حداکثری به مردم زلزله زده خوی می‌کنیم تا شاهد تقویت جبهه مردم و تسلیم حاکمیت در برابر اراده آن ها باشیم.

پنجشنبه ۱۴۰۱/۱۱/۱۴

امضاء کنندگان به ترتیب الفبا :

۱-جعفر ابراهیمی ۲-توحید امیر امینی ۳-رسول بداغی۴-جعفر پناهی ۵-محمد حبیبی ۶-امیر سالار داوودی ۷-حسین رزاق دوست ۸-حسن سعیدی ۹-محمد شریفی مقدم ۱۰-رضا شهابی ۱۱-مصطفی عبدی۱۲-کاظم علینژاد ۱۳-علیرضا فرشی دیزج یئکانلی۱۴-کیوان مهتدی ۱۵-اکبر نعیمی ۱۶-علی نوری

برگرفته از «تلگرام»   ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۱

برای شرایط بحرانی از هرباره آماده شویم! ـ بازپخشش

به بهانه ی بازپخشش

آیا آماده بودند؟ بیگمان نه! سرشان با کون شان بازی می کرد و از بنیاد به آنچه در پیش بود (خیزش های توده ای ۹۸ ـ ۱۳۹۶) نمی اندیشیدند. با همپالکی های خودشان چون «هموطن پفیوز» در «هاید پارک» و جاهای دیگر کباب می لنباندند؛ کاری که هم اکنون نیز همچنان به آن سرگرمند و تنها با پس گردنی های روزگاری دگرشده، هر از گاهی نیم گامی بجلو برمی دارند و بی آنکه آبی برای توده های مردم بجان آمده ی ایران گرم کنند، همان سخنان کهنه را نونَوار می کنند تا از گلّه ی دیگر چپ نمایان و چپ روها جا نمانند (یادداشتی کوتاه از آنِ دو سه سال پیش).

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۱

***

برای شرایط بحرانی از هرباره آماده شویم!

نوشته ی زیر از آدمی مذهبی است و تا آنجا که برخی نوشته هایش را خوانده ام، بگمانم کسی از حلقه های پیرامون رژیم تبهکار؛ ولی نه چندان سازگار با آن!

بیگمان با همه ی آنچه نوشته و آن را در زیر می آورم،، همداستان نیستم؛ ولی، از دید من نوشته ای بسیار مشخص کننده ی شرایط کنونی (کاراکتریستیک) است که باریک بینی هر نیروی چپ و بویژه نیروهای راستین چپ (مارکسیستی ـ لنینیستی) و آمادگی هرچه بیش تر برای آینده ای که چندان دور نیست، غافلگیر نشدن و بررسی تاکتیک های شایسته و درخور را خواستار است!

می نویسد:
«مدت هاست دارم فکر میکنم که خود نظام ما، خودش ضد انقلاب ترین عنصر موجود هستش و ناامیدانه فکر انقلاب علیه نظام بروکراتیک فعلی هم به مخیله کسی خطور نمیکند. حتی آدم های سفت و سختی مثل احمدی نژاد هم برای فعالیت در این نظام آنقدر که نظام از تغییر گریزانه، نمیتونه بسیاری از فعالیت های مورد نظر خودش رو به سرانجام برسونه.

خیلی بده که نظام آنقدر خودش رو ضعیف بدونه که آنقدر هزینه بابت حفظ نظم موجود در نظام خودش بکنه؛ درحالی که خود نظام و نظم، حاصل از یک بی نظمی بوده و تا نظم به هم نریزه، ضعف ها و قوت ها مشخص نمیشه و هیچ وقت منظم تر از این که هست نمیشه.»

برگرفته از «گوگل پلاس» که آن را تنها در نشانه گذاری ها اندکی ویرایش نموده ام. ب. الف. بزرگمهر

... و همه ی این ها نشاندهنده ی نزدیکی شرایط بحرانی دیگری است که چنانچه نیروی چپ از شعارهای بجا و درست، یگانگی، اتحاد و سازماندهی درخور ـ و منظورم از درخور، شرایطی آرمانی نیست که کمینه شرایط را به دیده دارم! ـ برخوردار نباشد، بازهم و یکبار دیگر همه چیز از دست خواهد رفت و این بار می توانم با شوربختی هرچه بیش تر بگویم:
میهن مان تکه تکه شده و به جنگ های برادرکشی که دورنمای آن روشن نیست، کشیده خواهد شد!

بجای سخنرانی های سالنی یا یارگیری های بده بستانکارانه با این و آن که اُفت بیش از پیش کیفیت نیروهای راستین چپ (اصل برتری کیفیت بر کمیّت) را در پی خواهد داشت، برای چنین شرایطی خود را آماده کنیم و فراموش نکنیم که توده های مردم ایران در صورت دیدن جایگزینی درخور و شایسته، پشت چنین نیروی رهبری کننده ای گرد آمده از آن پشتیبانی خواهد نمود. به توده های مردم ایران اعتماد کنیم. تاریخ، چنین می گوید!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ مهر ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/10/blog-post_4464.html

۱۴۰۱ بهمن ۱۷, دوشنبه

هر روز که بیش تر بمانی، بارت را سنگین تر خواهی نمود! ـ بازپخشش

می بینی «آقا بیشعور»؟! این هم دستاورد جهانی دیگری برای تو و رژیم اسلام پیشه ات که می توانید به آن ببالید:
دستیابی به جایگاه نخست جهانی در زمینه ی آسیب های مرگبار کارگری۱ و رهتوشه ای دیگر برای «جهان باقی» که گفته بودی بزودی رهسپار آنجایی و هنوز پس از دو سال اینجایی!

نمی دانم تاکی می خواهی بمانی و گواه دستاوردهای تازه و تازه تر باشی؛ ولی هر روز که بیش تر بمانی، بارت را سنگین تر خواهی نمود و من حتا به این نیز بدگمانم که هنگام رهسپاری بتوانی به "آسمانی» فراتر از «آسمان نخست» دست یابی. خود بهتر می دانی که فرشتگان این آسمان، همگی از دم گاوند۲ و با شاهکارهایی که تاکنون از خود بجا گذاشته ای، روشن نیست آن ها چگونه با تو برخورد خواهند نمود؛ هرچه نباشد، الله برای هیچ و پوچ که چنان آسمان و آسمان هایی دیگر با نگهبانان و پاسداران ویژه نیافریده است! گاو هم که خوشبختانه و باید گفت: الحمدلله از پول و رشوه و پولشویی چیزی سرش نمی شود. ترس آن دارم که اگر از آنجا و آسمان های پسین نیز رد شوی، لت و پار و ... دریده به درگاه الله شرفیاب شوی که از این بدتر نمی شود:
روی زمین، گیر «شیطان بزرگ» بیفتی؛ در حوض هسته ایت بشاشد و چگالی آن را به اندازه ی چگالی مغزت پایین بیاورد؛ نیروگاه هسته ای ات را با پِهِن پر کند و دایره های قرمزت را یکی یکی لگدمال کند؛ پیروانت یکی از دیگری دزدتر و هیزتر از آب در آیند و آبروی داشته و نداشته ات و همراه با آن، آبروی ایران و ایرانی را ببرند و با گوش سپردن به پند و اندرزهای حکیمانه ات، کشوری با فرهنگ درخشان تاریخی را به چنین روزی بیندازند و سرانجام نیز با شاخ گاو آشنا شده به آن بالا برسی یا نرسی ...۳ 

با خود می اندیشم:
چه شوربختی و بدبیاری بزرگی که برخی از روز نخست پا به جهان نهادن تا دم مرگ و رهسپاری به آن جهان به آن گرفتار می شوند. آنچه از آنِ تو شده، بگمانم یکی از ناگوارترین ها و تلخ ترین هاست؛ گذران کودکی ات را چندان نمی دانم؛ تنها تصویری از کودکی با چهره ی شیر برنجی است؛ در کارنامه ی جوانیت با آن چهره ی دردمند و پر از کمبود، «آتش سوزی سینما رکس آبادان» نقش بسته است و از کارنامه ی «انقلابی» شدن و بویژه رهبریت که دیگر مگو و مپرس!   

از من می پرسی، هرچه زودتر برو و گورت را گم کن!

ب. الف. بزرگمهر    ۲۴ شهریور ماه ۱۳۹۵

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/09/blog-post_36.html

پی نوشت:

۱ ـ به گفته ی رییس «کانون کارگران ساختمانی کشور»:
«ایران با ۱۵هزار حادثه‌دیده کارگری در دنیا رکورددار است ... متأسفانه بیش از ۵۰ درصد حوادث کارگری مربوط به کارگران ساختمانی است و در سال گذشته از مجموع ۲۰۰۰ فوت‌شده، ۱۲۰۰ نفر مربوط به کارگران ساختمانی بود.» اکبر شوکت، در گفت‌وگو با خبرنگار «تسنیم» در قم»، 

برگرفته از «خبرگزاری تسنیم»، ۲۳ شهریور ماه ۱۳۹۵

۲ ـ  «فرشتگان آسمان نخست، همگی از دم گاوند!»،  از کتاب ملائکه، ملا اسماعیل واعظ سبزواری، برگرفته از «کتاب کوچه»، حرف الف، دفتر دوم، زنده یاد احمد شاملو
https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/09/blog-post_25.html

۳ ـ  کسی چه می داند؟! شاید هم الله دستور داد، چون آن دو فرشته ی گناهکار: «هاروت و ماروت»، در همان «آسمان نخست» تا روز رستاخیز، سرنگون آویزان بمانی؛ از کارِ الله که کسی آگاه نیست!
برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!