«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ بهمن ۱۷, دوشنبه

بفرمایید! مال بد بیخ ریش صاحبش

بفرمایید! مال بد بیخ ریش صاحبش.* گناه از خودش بود که از دیوار ولایت بالا رفت و هنوز به پشت بام نرسیده، پایش لغزید و پرت شد. تازه اگر هم پایش به آنجا می رسید با شاخ فرشتگان الهی** روبرو می شد و کاری از پیش نمی برد؛ می دانید که دیوار ولایت مان تا آنجا که چشم کار می کند، بالا می رود و بنا بر برخی «احادیث مُحَدثه» به «عَرشِ آسمان» هم می رسد. بالا کشیدن از این دیوار خشم الهی را در پی دارد. دیگر خود دانید.

از زبان گماشته ای که تن در هم شکسته و رنجور آن کارگر را به خانواده اش بازپس سپرد:

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۱  

* احمد آذرکمند، شهروندِ هنگویه هرمزگان که ۳۰ آبان ماه گذشته ربوده شده بود، پانزدهم آذرماه با تنی درهم شکسته در پی شکنجه به خانواده خود بازپس داده شد! بنا بر داده های گواهمند، شش مهره ی کمر وی شکسته شده و توان سخن گفتن را نیز از دست داده است. بگفته ی پزشکانِ بیمارستانی در شیراز، هزینه ی تن شکافی (جراحی)‌ وی که کارگری با سه فرزند دختر است به ۲۰۰ میلیون تومان سر می زند که خانواده اش توان پرداختِ آن را ندارند.

برگرفته از «تلگرام»   ۱۱ بهمن ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

**  «فرشتگان آسمان نخست، همگی از دم گاوند!»

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/09/blog-post_25.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!