«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ بهمن ۲۳, یکشنبه

ما از زنان مانند همین گل ها که پیش روی من می بینید، نگهداری می کنیم

ما از زنان مانند همین گل ها که پیش روی من می بینید، نگهداری می کنیم. به آن ها شبانه روز آب می دهیم؛ تیمارشان می کنیم؛ شاخ و برگ های پلاسیده شان را می چینیم تا همیشه تَرگل وَرگل بمانند. همین گل ها را اگر از گلدان خود درآورده و هر جایی دیگر بی هیچ رسیدگی شبانه روزی بکاریم، پس از چندی هرز می شوند. زنان هم اگر از چاردیوار خانه و کاشانه و اجاق زندگی خود پا فراتر نهند، نه تنها زبان دراز می شوند و دیگر از شوی خویش فرمان نمی برند که خدای را نیز بنده نخواهند بود. خوب! اسلام عزیز چنین چیزهایی را برنمی تابد و چنانکه در همین چند ماه گذشته نیز گواه آن بودید، سرشان را به سنگ می کوبد تا رام و فرمانبردار شده، حد و حدود گلیم خویش شناسند.

از زبان دژخیم الدوله شبکور خون آشام نظام خرموش پرور:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۱

ما را بزور به این نمایش کشانده اند. اگر نمی آمدیم، آن جیره ی ماهیانه اندکی هم که می گیریم را می بُریدند. کت و شلواری هم که پوشیده ام از آنِ من نیست؛ برای همین امروز وام داده اند و باید پس بدهیم. تصویر این میمون مبارک را هم دست مان داده اند که تا پایان مراسم روی سینه مان نگه داریم. ما انقلاب نکردیم که این ها یا هر کون دریده ی دیگری سوار کول مان شوند؛ اسلام را بهانه کردند و سرمان شیره مالیدند. حال با سری افکنده و چهره ای ترش راه می رویم تا همه آن را ببینند.

از زبان آن پیرمردِ اندیشناک و سر در گریبان:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۱



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!