درباره ی این چالش،۱ دیدگاه مِهتَرِ جمهوری پابگورمان را جویا شدم؛ وی گفت، چه چیزی در این باره می توان بر زبان آورد که پاچه ی خودمان را نگیرد؟ هم من و هم آن گاومیش پیش از من تمرگیده در این جایگاه کوشیدیم آن را بگردن چینی ها بیندازیم که به جایی نرسید. اینک چه بگویم که پای دَم و دستگاه خودمان از آن میان بویژه پزشکِ ایتالیایی تبار «جان شکار»۲مان که بسیاری را بکام مرگ کشاند، به میان نیاید؟ حتا نام های آن کلان سرمایه دار نرم ابزارساز که پول از پارویش بالا می رود و ردِ پایش را در هر زمینه ای می توان یافت یا آن پزشک بوزینه ی «سازمان بهداشت جهانی»۳ که چون خودمان اَروسکی بیش نیست را نمی توانم بر زبان آورم. بماند که اگر هر یک از این ها را نیز نام ببریم، پای پسر نازنین مان نیز که در کمک های مالی دامنه دار برای ساخت و پرداختِ آزمایشگاه های مَرگزا در اوکراین دست داشت و شاید هنوز هم دارد و همچنین خودمان نیز به میان کشیده خواهد شد. «جیک جیک»! به این ها از زبان من یواشکی بگو یا برسان که با مَتّه به خشخاش گذاشتن و پیگیری بیش تر، هم گند و گهِ تا اندازه ای آشکار شده را بیش تر هم زده و بوی آن را بیش تر می گسترانند و هم مرا که پا بگورم از مرگی آرام در بستر بازداشته به سوی چندل۴ الکتریکی می رانند. به آن ها بگو از این کار دست بردارند؛ وگرنه پرونده های پربارِ تک تک شان را رو خواهم کرد تا سالیانی چند در زندان آب خنک بنوشند. با اینکه برخی مرا «پرزیدنت بادبادی» می نامند به هیچ رو از آن گاومیش کم تر نیستم.
از زبانِ موش خرمای آب کشیده، «جیک جیک تو لیوان»: ب. الف. بزرگمهر ۲۱ اسپند ماه ۱۴۰۱
پی نوشت:
۱ ـ مَهِستان نمایندگان «یانکی» ها سیاهه (لایحه) ای را پذیرفت (به تصویب رساند) که در آن از دولت «جو بایدن» [بخوان: «پرزیدنت بادبادی»] خواسته شده تا همه ی داده های (اطلاعات) بدست آمده در زمینه ی خاستگاه «ویروس کرونا» [نام دانشورانه ی آن: سارس ـ ۲] را بر زبان آوَرَد (فاش نماید).
جیک سالیوان [«جیک جیک تو لیوان»] رایزنِ «امنیت ملی» مِهتَر جمهور «یانکی» ها در واکنش به آن و داده ای رسانه ای در ابن باره به آگاهی رسانده بود که «هم اکنون نکته ای روشن در زمینه ی چالش خاستگاه ویروس کرونا در کار نیست.» (گزینه گزارشی برگرفته از «چوب دو سر گُه» به تاریخ ۱۹ اسپند ماه ۱۴۰۱ با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
۲ ـ «آنتونی فائوجی»
۳ ـ «تدروس آدهانوم قبری سوز» یا همانا «چراغ گردسوز»
۴ ـ این واژه در زبان سُغدی، چَندَنینی (ساخته شده از چوب درخت چَندَن ) و در پَهلَوی، چَندَل بوده و به زبان اَرَبی رفته و صندل و صندلی شده است ... (برگرفته از یادداشتِ کاربری به نام «الناز» در یکی از واژه نامه های اینترنتی)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر