«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ اسفند ۲۵, پنجشنبه

هر روزِ همگی اهل عالم روز از نو و روزی از نو است

مگر امام راحل نفرموده بودند: «هر روز روز کارگری و کارگران است ... اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور، یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید ...»؟۱ درباره ی نوروز هم بگونه ای دیگر همین است؛ «ما امروزمان چون دیروز، فردای مان چون امروز و هر روزمان نوروز است؛۲ حال اینکه برای برخی، همواره نور اعلی نور از کار درمی آید و برای برخی دیگر سر تا پا تیرگی است، در اصلِ مطلب توفیری نمی کند؛ چون به هر حال، هر روزِ همگی اهل عالم روز از نو و روزی از نو است؛ اینکه یکی باید روزی اش را از درون آت و آشغال بیابد و دیگری تا آن اندازه پول از پارویش بالا می رود که می تواند میلیون ها میلیون بشکه نفت را یکجا بخرد و به اکناف عالم علی الخصوص «استکبار جهانی» بفروشد از حکمت های عالیه باریتعالی است که ما نه از آن سردرمی آوریم و نه می خواهیم استغفرالله در آن غَلّ و غَشّ وارد کنیم. درباره ی «روز زن» و امثالهم نیز همین است؛ وظیفه ی الهی زن، یار و یاور و دلدار مرد خانه بودن، کدبانوگری، رفت و روب و پخت و پز و از همه مهم تر بچه داری است؛ علاوه بر این، اگر روزی از روزهای سال را برای زن بپذیریم، ناچار می شویم روزی دیگر از سال را برای مرد برسمیت بشناسیم؛ آن را و باز هم آن یکی و یکی دیگر را هم که پذیرفتیم، نوبت زبانم لال، اَمردها و همچنس بازان و دوجنسیتی ها و الی ماشاء الله جک و جانوران دیگری می رسد که هر روز به خیابان ها بریزند و روز و روزی خود را از ما بخواهند؛ انگار ما اسغفرلله جای خدا نشسته و روزی رسان دیگرانیم! سرانجام کار نیز روشن است: سر به کانادا نهادن۳ و برای همیشه در دیار غربت، مُعتکف شدن. این است که روز این و آن نامگذاری کردن و به بهانه ی آن ها در خیابان ها راه افتادن یا وخت و بیوخت جشن برگزار کردن را کنار نهاده و همانگونه که امام راحل با واقع بینی فرمودند: «کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعی باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده ...»۴ تا می توانید خدایی کار کنید که 
انشاء الله هر چه زودتر به لقاء الله بپیوندید.

از زبان رهبر ورشکسته و فرهنگ ستیز «نظامِ خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ اسپند ماه ۱۴۰۱

پی نوشت:

۱ ـ «اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد؛ والاّ هر روز روز کارگری است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است. اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور، یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید. هر روز نور هست و روز نور است؛ هر روزْ روز خورشید است؛ لکن شاید این برای یک تشریفات و تعظیمی باشد؛ از این جهت مضایقه نیست؛ لکن اگر واقع‌بینی باشد، کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعی باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده است ...» برگرفته از «جماران» («صحیفه امام؛ ج ۷، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۶)  ۱۱ اردی بهشت ماه ۱۴۰۱

۲ ـ  برگرفته از یادداشتِ «ما هر روزمان نوروز است؛ نور اعلی نور!» ب. الف. بزرگمهر  ۲۹ اسپند ماه ۱۳۹۴

https://www.behzadbozorgmehr.com/2016/03/blog-post_19.html

۳ ـ بجای سر به بیابان نهادن

۴ ـ پی نوشت شماره یکم

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!