روسیه نباید به واکنش در برابر یورش هسته ای «یانکی» ها و شغال های همدستِ اروپایی آن که بیگمان با سازماندهی درخور و آمایشی گسترده همراه خواهد بود، بسنده نماید؛ چنین آمایشی از دوره ای دستکم بدرازای ۲۰ سال آغاز شده و در هر گام شتاب بیش تری یافته است. سیاست روسیه باید بر پایه ی کنشی پیشگیرانه استوار باشد؛ وگرنه با شکستی سهمگین روبرو خواهد شد. در چنین جنگ ها با چنان جنگ ابزارهایی، هر سو که بخت کوبش نخست را بیابد، برنده خواهد بود. فرمانروایان روسیه باید هر گونه خوش باوری به کنار آمدن با امپریالیست ها را کنار نهاده، رودست نخورند.*
دلتان را به گزینش های میان روباه و سگ زرد از میان برگزیدگان آن دو حزب پوشالی خوش نکنید. هر دوی آن ها جز اروسک های خیمه شب بازی جلوی پرده برای پوشاندن آنچه پشت پرده انجام می پذیرد و ابزاری برای فریب توده های مردم بیش نیستند.
نیک که بنگرید، خواهید دید که آن ها سیاست های نادرست و ناروای روسیه که بر ملی گرایی روسی بنیاد یافته را بخوبی در سیاست های اهریمنی خود گنجانده و از آن ابزاری برای چیرگی بیش تر بر همچشمان اروپایی خود و به فرمانبرداری بیش تر واداشتن شان از آن میان، کشانده شدن به جنگ سرراست با روسیه ساخته اند. گزینه ای که در آغاز یورش پیشگیرانه ی بجا و بهنگام روسیه، شاید کم تر از ۱⸓ درست می نمود با در پیش گرفتن سیاست های سردرگم این کشور بویژه در زمینه ی سپاهیگری، بسیار افزایش یافته و روسیه را خواه ناخواه در جایگاه همدست یا باریک تر بگویم: مزدور پیشبرد سیاست «یانکی» ها نهاده است؛ این سیاست بس نابخردانه و زیانبار بویژه در بازه ی زمانی درازتر که در آن سوی پیشانی نیز به جنگ و ستیزه های فزاینده بر بنیادِ ملی گرایی تند و تیزتر می انجامد ـ و در این باره سخن تنها بر سر اوکراین نیست ـ را باید کنار نهاد و سیاستی بر بنیاد همبستگی جهانی خلق ها و ملت ها در رویارویی با دشمنان بنیادین توده های مردم جهان یا همانا سرمایه داری امپریالیستی در پیش گرفت؛ این جُستار یا بهتر است بگویم: چالش، در رویارویی کنونی روسیه و اوکراین که بخش همچنان بزرگی از این یک نیز دربرگیرنده ی روسی زبان هایی با پیوندهای دیرینه ی تاریخی با روسیه است، برجستگی بیش تر و پررنگ تری می یابد و نادرست و ناروا بودن پیشبرد سیاست کوته بینانه ی ملی گرایی روسی را بیش از پیش برُخ می کشد؛ سیاستی کوته بینانه که «چشم اسپندیار»ی شایان نشانه گیری، پیشِ روی امپریالیست های «انگلوساکسون» «یانکی» و انگلیسی نهاده است. نمی توان برای زمانی دراز از یکسو سربازان را به میدان جنگ برادرکشی رهسپار نموده به کشتن داد و از سوی دیگر، زد و بندهای نان و آبدار با بورژواها و خرده بورژواهای خودی و ناخودیِ به نان و نوا رسیده پس از فروپاشی «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی»را پی گرفت؛ چنین سیاستی چندان بدرازا نخواهد کشید و شکست آن با پیامدهای بیم برانگیزی، هم برای روسیه و هم برای جهان، همراه خواهد بود.
در پیش گرفتن هر چه زودترِ سیاستی بر بنیاد همبستگی جهانی خلق ها و ملت ها از این خوبیِ شایان درنگ نیز برخوردار است که چینی ها را نیز از پیگیری سیاستی دوپهلو که در پیشنهاد همزیستی آشتی جویانه شان نیز بروشنی بازتابیده، بازخواهد داشت و ناگزیرشان خواهد نمود یا اینورِ پل یا آنور پل را برگزینند. برای آنکه نمونه ای نیز بدست دهم، برای هیچ و پوچ نیست که یکی از آبزیرکاه ترین سیاست بازانِ کارچاق کن امپریالیست ها: «امانوئل مکرون» برای بهتر شمردن دندان چینی ها به آن کشور رهسپار شده است؛ سرشت روباه منشانه ناساز با سرشت همچنان خام خرس منشانه ی روسی که نیروی خود را برُخ این و آن می کشد از نیروی خوبی برای شناخت سوراخ سنبه های اختسادی و سیاسی برخوردار است.
.. و هنوز ناگفته های بسیاری نیز هست که ناچارم آن را درز بگیرم و به آینده ای ناروشن وانهم.
ب. الف. بزرگمهر ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۲
* «نه روسیه و نه چین نباید رودست بخورند!» ب. الف. بزرگمهر ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۰
https://www.behzadbozorgmehr.com/2021/12/blog-post_27.html
***
بر پایه نوشته گاهنامه ی «اندیشه نظامی» که از سوی «دیوان پدافند» (وزارت دفاع) روسیه پخش می شود، «ایالات متحد» [بخوان: «یانکی» ها!] سرگرم گسترش ابزارهایی برای از کار انداختن (خنثی کردن) جنگ ابزار های هسته ای روسیه است ... برای پاسداری رهبری جهانی، «ایالات متحد»، انگاره ی کنش زورکردار (قهرآمیز) پیشگیرانه جایگزین انگاره ی بازدارندگی در «ایالات متحد» و دیگر کشورهای ناتو شده است.
بر بنباد این گزارش، برنامه های درازمدت «واشنگتن» دربرگیرنده ی ساخت سامانه های جنگ ابزارهای آتش راهبردی با کارآیی بالا است که بر پایه ی «یورش شناسایی»، «سامانه های جنگ ابزار های انرژی سمتگیری شده» و سایر سامانه های جنگ ابزارهای پیشرفته کار می کنند.
گزیده ای برگرفته از گزارشی بسیار شلخته در «چوب دو سر گُه» به تاریخ ۱۸ آبان ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر