آقا اجازه! «تبلیغ علیه نظام»* را نمی دانیم کِی و کجا بر زبان رانده ایم؛ ولی یادمان می آید که یک بار از دهان مان در رفت و گفتیم: آقای مگوزید بر ما که آن بالا نشسته ای؛ می دانی که کار از کار گذشته و به تنبان خود ریده ای؟
آیا این «تبلیغ علیه نظام» است؟! آیا بهتر نبود که به تنبان خودشان نگاهی بیفکنند؟ استغفرلله، زبانم لال، چگونه می شود با چنان تنبانی آلوده به درگاه باریتعالی شرفیاب شد؟
از زبان آموزگار دادباخته در بیدادگاه «نظامِ خرموش پرور دزدان اسلام پیشه»: ب. الف. بزرگمهر پنجم تیر ماه ۱۴۰۲
* «انجمن صنفی معلمان فارس» به آگاهی
رساند:
«رای بدوی پرونده ی سوم غلامرضا غلامی کندازی در شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز به ریاست محمود ساداتی که در تاریخ ٢٨ خردادماه ١۴٠٢ برگزار شده بود، صادر گردید:
ـ پنج سال زندان به جرم عضویت در گروه های مجازی معاند نظام
ـ یک سال زندان به جرم تبلیغ علیه نظام
ـ دو سال تبعید به بیرجند
ـ دو سال ممنوعیت خروج از کشور با ابطال گذرنامه
ـ دو سال ممنوعیت فعالیت در فضای مجازی»
برگرفته از «تلگرام» سوم تیر ماه ۱۴۰۲ (با اندک ویرایش درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر