«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ تیر ۶, سه‌شنبه

چگونه در زمانی کوتاه کشور را به این روز نشاندی؟ ـ بازپخشش

از امیرکبیر پرسیدند:
در این مدت زمان کم، چطور مملکت را از دزدان پاک کردی؟

گفت:
من خود دزدی نمی کردم و نمی گذاشتم زیردستم دزدی کند. او هم که می دید من نمی گذارم دزدی کند، نمی گذاشت زیردستش دزدی کند و تا آخر همینطور ...

اگر من دزدی می کردم تا آخر دزدی می کردند و کشور می شد دزدخانه؛ همه هم دنبال دزد می گشتیم و چون همه مان دزد بودیم، هیچ دزدی را هم محکوم نمی کردیم ...

از «گوگل پلاس»

بر بنیاد نوشته ی بالا گفتگویی پندارآمیز با «آقا بیشعور نظام» سر و سامان دادم و از وی پرسیدم:
چگونه در زمانی کوتاه کشور را به این روز نشاندی؟

فرمود:
اصل ۴۴ قانون اساسی که هنوز موی دماغِ گشودن چارتاق دروازه های اقتصادی کشور بروی کارآفرینان جهان و ایران بود ـ گرچه برادر از دست رفته مان: «استوانه نظام»، پیش تر آن را تا اندازه ای گشوده بود ـ را پاره کردیم و آن را از نو نوشتیم. به آن آقائه، کارپرداز آن هنگام مان که سپس موی دماغ مان شد نیز فرمودیم تا سازمان برنامه و بودجه را لوله کند و از سر راه بردارد. پس از آن، دیگر همه چیز آسان شد. به هر کارآفرینی که پیشگام شد، خوشامد گفتیم و یادآور شدیم که ما به ریز و شپش کارها کاری نداریم؛ هر کار می کنید، بکنید؛ ولی دور از چشم مردم بکنید! این را هم افزودیم که نماز و روزه و طاعات و عبادات و خمس و زکات را فراموش نکنند و بدانند که الله در توبه را باز گذاشته است. دیگر بیش از این چیزی نمی توانستیم بگوییم. بحمدلله جاده کوبیده شده و همه چیز روشن بود. اگر من این کارها را نمی کردم، این همه کارآفرین و مدیر، یکی از دیگری پاکدست تر و خوشدست تر، چگونه پرورده می شد؟

ب. الف. بزرگمهر    ۱۲ اردی بهشت ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/05/blog-post_97.html

 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!