«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ تیر ۱۳, سه‌شنبه

توماج چون نمادی توده ای برای همیشه در تاریخ ایران خواهد ماند

می دانم که همه گونه فشار روانی و بدنی برای درهم شکستن وی بکار برده اید؛ ولی این را بدانید تبهکاران بیشرم و فرومایه:
هر بلایی هم که سر وی آورده باشید، توماج چون نمادی توده ای که خواست های توده های میلیونی مردم میهن مان را فریاد زد و دردها و رنج های شان را بازتابی بلند و فراگیر در پهنه ی جهان بخشید، برای همیشه در تاریخ ایران خواهد ماند.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی اسلام پیشگان!    

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ تیر ماه ۱۴۰۲

ویدئوی پیوست: توماج چون نمادی توده ای برای همیشه در تاریخ ایران خواهد ماند 

***

دومین نشست بیدادگاه توماج صالحی برگزار شد

حساب توئیتری منتسب به توماج صالحی از برگزاری دومین نشست دادگاه او در بامداد ۱۱ تیر و در پشت درهای بسته خبر داد.

در این نشست که در «شعبه‌ی یکم بیدادگاه اَنقُلاب اسپهان» به مهتریِ «میخ در گِل»* براتی برگزار شد، توماج را با برچسب های «افساد فی‌الارض»، «تبلیغ علیه نظام»، «همکاری با دولت متخاصم»، «اغوا یا تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر» و «توهین به رهبری» به دادرسی نشاندند (محاکمه کردند).

رئیسیان، وکیل توماج، در هماوندی با این نشست گفت:
«امروز دادگاه به ریاست براتی برگزار و در نهایت ختم رسیدگی از سوی دادگاه اعلام شد. بر این اساس دادگاه مبادرت به صدور رای خواهد کرد و تصمیم بر اساس قانون در یک هفته به ما ابلاغ خواهد شد.»

به دادرسی نشاندن توماج در حالی انجام پذیرفت (صورت گرفت) که او را پس از دستگیری و در دوران بازجویی با کوبه و ناسزا بگونه ای پذیرایی کردند که پا و چشم راست وی آسیب دید.

برگرفته از «تلگرام»   ۱۲ تیر ماه (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

* همانا «القاضی» جاودانه عُبید زاکانی



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!