«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ تیر ۲۴, شنبه

انگار، تنها کاری که خدا برای مان ساخته، سرکوب عوام النّاس است

می بینید برادران؟ هندی ها موشک هوا می کنند و سپینَگ (سفینه) روی ماه می نشانند؛ ولی ما مع الاسف چهل و اندی سال آزگار است که حتا فیلی کوچک هم نتوانسته ایم هوا کنیم. دشواری کار ما کجاست که به هر ترفندی دست می یازیم بجای آنکه گره گشای چیزی باشد، گرهی دیگر بر گره های پیشین می افزاید؟ از «اختساد مقاربتی» مان گرفته که دیگر دل بر زبان راندن آن را نداریم، گرفته تا سیاست دین بنیان مان که قرار بود عین دیانت مان باشد؛ ولی پایین بالای آن با هم یکی شده و داد همه را درآورده و الا ماشاء الله ... دیگر از چه بگویم؟! کار به آنجا رسیده که عرب های بیابانگرد پیشین را هم که به هزار زور و زحمت به میز گفتگو و تعامل برای خورد و بردهای نان و آبدار کشانده و در تهران بهترین پذیرایی را از آن ها کرده ایم، تصویر برادر از دست رفته مان «حاج قاسم سلیمانی» روی دیوار سالن را بهانه می کنند تا ناچار شویم در جایی دیگر با آن ها تعامل کنیم! از آن بدتر، برادران دینی طالبان در ولایت همجوار خودمان اند که مسوولین یکی از دیگری پاکدست و کون پاک مان هر چه فریاد برمی آورند که «حقّابه حق مُسَلَّم ماست»، ما را به تخم شان هم نمی گیرند. پیامد آن را هم که در توفان سهمناک همین یکی دو روز پیش در سیستان گواه بودید؛ انگار، تنها کاری که بلدیم و خدا بی هیچ گرهی برای مان ساخته، سرکوب عوام النّاس است که نه ما چشم دیدن شان را داریم و نه آن ها که بخون مان تشنه اند و خدای نکرده، اگر گیرشان بیفتیم، دیگر چیزی از ما بر جای نمی ماند که بهنگام رحلت و ریغ رحمت را سر کشیدن به درگاه خدای متعال شرفیاب شویم. خوب! انشاء الله تکلیف روشن است ...

و من الله التوفیق!

 

از زبان کژدم گزیده ی «کیر خر نظامِ خرموش پرور» در گفتگو با گروهی از «برادران ارزشی» و تنی چند از برادران «حشره شعبی» فراخوانده شده به ایران برای کمک به سرکوب های گسترده تر از پیش:  ب. الف. بزرگمهر  ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۲

 

زیرنویس پرتور:

انبوه مردم هندوستان که آدینه ی گذشته برای تماشای پرتاب کیهان پیمای (بجای فضاپیما) «چاندرایان ـ ۳» از پایگاه موشک های فرازمینی (بجای فضایی) «ساتیش هاوان» در «سریهاریکوتا» گرد آمده بودند.




هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!